نشسته بودم و تماشایش می کردم. بنده خدا با چه دلسوزی و مهرورزی، سعی داشت قلبش را به دست بیاورد. اما هر چه می گفت، کمتر نتیجه می گرفت. برایش دعا کردم که بارالها، همه تاثیرات از توست. کلامش را در قلبش تاثیر ده. صدای گریه نوزادم، حواسم را پرت کرد و به اتاق رفتم تا عزیز دلبندم را در آغوش بگیرم. نور چشمانم را(1).. چقدر نگاه کردنش لذت بخش بود و چشمانم را نوازش می داد. همیشه به این می اندیشم : چقدر جالب و لذت بخش است که چشمانم با نگاه کردن به نوگل عزیزم، نوازش داده می شود.
شیرخوردنش که تمام شد، از اتاق بیرون رفتم و سرجایم نشستم. غمی عمیق(2) در چهره زهرا نشسته بود که هر لحظه امکان سربازکردن و جاری شدن اشکش بود.. کنجکاو بودم که آیا توانست قلبش را تسخیر کند یا نه. با نگاه پرسیدم : چه شد؟ و غم چهره و سر تکان دادنش، نشانم داد که نتوانسته است.
چند روزی از آن ماجرا گذشته است و من هم، مانند زهرا، غمگین شده ام. چنان غمی وجودم را گرفته که فقط با میوه دلم، آرام می شوم. وقتی این احتمال را دادم که نکند خداوند از او عصبانی است(3) که نمی تواند از کار و ثروتی که برایش دارد بگذرد و واسطه خلق مخلوقی شود. مادری اش را به چند میلیارد فروخته است؟
غصه های مومن چه چیزهایی است؟ در اینجا بخوانید.
1. وَالَّذِينَ يقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّياتِنَا قُرَّةَ أَعْينٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا(الفرقان/74)
و کسانياند که ميگويند پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مايه روشني چشمان [ما] باشد و ما را پيشواي پرهيزگاران گردان
2. امام هادى عليه السلام :[اَلْمُؤْمِنُ] يُحْسِنُ وَيَبْكي كَما أَنَّ الْمُنافِقُ يُسيى ءُ وَ يَضْحَكُ؛ ارشاد القلوب الی الصواب (دیلمی )ج1 ص 135
مؤمن خوبى مى كند و مى گريد، ولى منافق بدى مى كند و مى خندد.
3. الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :إذا أحَبَّ اللّه ُ تعالى عَبدا ألْهمَهُ الطّاعَةَ ، و ألْزمَهُ القَناعَةَ ، و فَقَّههُ في الدِّينِ ، و قَوّاهُ باليقينِ ، فاكْتَفى بالكَفافِ ، و اكْتَسى بالعَفافِ . و إذا أبْغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَيهِ المالَ ، و بَسَطَ لَهُ الآمالَ ، و ألْهَمَهُ دُنياهُ ، و وَكَلَهُ إلى هَواهُ ، فرَكِبَ العِنادَ ، و بَسطَ الفَسادَ، و ظَلمَ العِبادَ . أعلام الدين : 278 .
امام صادق عليه السلام :هرگاه خداوند متعال بنده اى را دوست بدارد، طاعت خود را به او الهام فرمايد، قناعت را پيشه او كند، در دين فقيه و آگاهش گرداند، جانش را با يقين نيرو بخشد، پس به كفاف زندگيش، بسنده كند و جامه عفت بپوشد. و هرگاه خداوند بنده اى را دشمن دارد، مال را محبوب او گرداند، آرزوهايش را دراز كند، دنيا را به دلش اندازد، او را به خواهشهاى نفْسش وا گذارد، پس او بر مركب ستيز بنشيند و بساط فساد را بگسترد و بر بندگان ستم كند.