با آغاز خلقت انسان، خداوند متعال انبیا را برای هدایت بشر به سوی خاکیان دربند هواها و تعلقات مادی گسیل داشت تا در پرتو هدایت هادیان الهی، آدمی را سدره نشین کوی جانان کنند. سیر هدفدار تکامل بشر به دست توانمند معلمان حقیقی انسانیت با بعثت بیش از صد و بیست هزار فرستاده، به جایی رسید که خداوند مهر اتمام نبوت و رسالت را بر پرونده فرستادگان خود زد و اسلام را به عنوان شریعت آسمانی جاویدان ثبت کرد.
میرزا حسینعلی نوری (بهاء الله) از یک طرف خود را پیامبر إلهی معرفی میکرد ولی از آنطرف بارها به خاتمیت پیامبر اعظم (9) اعتراف کرده است!
1-اشراق خاوری که از مبلغان به نام بهاییت بوده است در کتاب خود می نویسد: در قرآن سوره الاحزاب محمد رسول الله را خاتم النبیین فرموده، سپس سخنی از حسینعلی نوری نقل می کند که در آن وی ظهور خود[1] را ظهور خدا قلمداد کرده، می گوید: ... و دوره نبوت منطوی گردید زیرا که رسول الله خاتم النبیین بودند[2] .....
2-حسینعلی در جایی دیگر می آورد: الصّلوة و السّلام علی سيّد العالم و مربّی الامم الّذی به انتهت الرّسالة و النّبوّة و علی آله و اصحابه دائماً ابداً سرمداً: صلوات و سلام بر آقای عالم و مربی همه امتها[3] همان کسی که رسالت و نبوت به سبب وجود او به پایان رسید و ... [4].
3-باز اشراق در کتابی دیگر که شرح گفته های شوقی ربانی می باشد برای بالا بردن جایگاه حسینعلی نوری نزد بهاییان به جمله ای از همو استناد می کند که در آن، اعتراف به خاتمیت آمده است، می گوید: از ختمیت خاتم [5] مقام این یوم ظاهر و مشهود است [6].
میبینیم بهائیت به خاتمیتی اعتراف دارد که از آیه 40 سوره مبارک احزاب با همان معنای عرفی خاتم یعنی پایان بخشی انبیا و رُسُل به دست می آید، دیگر با ارسال ختم رُسُل و أکملیت دین دیگر نازل شدن پیامبر جدید لغو میباشد و عمل لغو از مولای حکیم صادر نمیشود.
پینوشت
[1]- در قالب ادعای خویش
[2]- رحیق مختوم، ج 1، ص 87 چاپ قدیم
[3]- همانطور که قبلا عرض کردیم پیامبر اسلام پیامبر همه عالمیان هستند
[4]- اشراقات، 293
[5]- از خاتم بودن حضرت رسول اعظم
[6]- قاموس توقیع منیع که به صورت الفبایی می باشد