مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب حرمله، حسین را سیراب کن
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن تولیدگر سایر

کارشناس طرحها و گروههای مکتوب هستم. از تاریخ 04 آذر 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولیدگر سایر تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 9 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
حرمله، حسین را سیراب کن

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ جمعه, 17 آذر 02

حسین تشنه بود و برای اهل بیتش طلب آب می کرد. کودکی چند ماهه در دست داشت. کودک گریه می کرد و مدام دست و پا می زد. حسین مجددا طلب آب کرد. صدایش را بلند کرد و گفت:

  • من از شما آبی نمی خواهم. تنها جرعه ای آب به این کودک بدهید. شما با من سر جنگ دارید و نه با این کودک. بیایید و خودتان او را سیراب کنید.

عمر سعد به اطرافیانش نگاه کرد. در اطرافش پنج شش نفر بودند. حرمله را صدا زد و گفت:

  • حرمله، حسین طلب آب می کند. او را سیراب کن!

حرمله جثه ی کوچکی داشت و لباس رزم بر تنش زار می زد. تیر و کمان را برداشت. زه کمان را به سختی کشید و آماده پرتاب شد. همزمان صحنه خاموش شد و صدای گریه کودک قطع شد. چند لحظه بعد صحنه مجددا روشن شد. چراغ های صحنه قرمز رنگ بود. حسین در معرکه تنها ایستاده بود. قامتش شکسته بود و اشک از چشمانش جاری بود. حسین کاسه خونی در دست داشت. دستش را درون کاسه فرو می برد و خون ها را به آسمان پرتاب می کرد. با هما صدای گریان گفت:

  • ننگ بر شما که به کودک شیرخوار هم رحم نمی کنید.

جمله حسین تمام نشده بود که صدای گریه جمعیت بلند شد. جمعیت حاضر در سالن، به صورت جسته و گریخته گریه می کردند. می خواستند به آهستگی گریه کنند ولی امانشان بریده شده بود و نمی توانستند. در یک لحظه صدا در هم نشست و جان گرفت. جمعیت یک صدا می گفت:

  • یا حسین مظلوم....

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما