حفظ آبروی مردم!
انسان پیش از آنکه از دیگران انتظار داشته باشد که شخصیّت و حقوق او را محترم بشمارند و در حفظ آبروی او کوشا باشند، باید خود از آبروی خویش مواظبت نماید. آبروی انسان محترم است، همانگونه که جان و مال او محترم است و کسی حق ندارد آبروی خود را به خطر بیندازد.
خدا افشاى بدىهاى دیگران را دوست ندارد، جز براى کسى که مورد ستم قرار گرفتهاست [که بر ستمدیده براى دفع ستم، افشاى بدىهاى ستمکار جایز است] و خدا شنوا و داناست(۱).
خداوند که خود «ستّار العیوب» است، دوست ندارد افراد بشر پردهدرى کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروى آنها را ببرند.
اصولاً گناه همانند آتش است، هنگامى که در نقطهاى از جامعه این آتش روشن شود، باید سعى و تلاش کرد که آتش خاموش شود و یا دست کم محاصره گردد؛ امّا اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطهاى به نقطه دیگر ببریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و کسى قادر به کنترل آن نخواهد بود. افزون بر آن، عظمت گناه در نظر عموم مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگیها، خود سدّ بزرگى در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق این سد را مىشکند، گناه را کوچک مىکند، و آلودگى به آن را ساده مىنماید.
به خاطر همین دلائل بر ما واجب است تا، آبروی مردم را نریزیم، مگر آنکه از جانب شخصی ستمی بر ما برسد، که در این صورت نیز فقط می توانیم از جانب آن ستم آبروی شخص را بریزیم؛ پس حفظ آبروی مردم بر ما لازم است که در این صورت مشمول فرمایش نورانی امام کاظم علیهالسلام می گردیم، که هر كس خود را از ریختن آبروی مردم نگه دارد، خدا در روز قیامت از لغزشش می گذرد(۲)
----
(۱)سوره نساء/آیه ۱۴۸
(۲) الکافی/ج ۲/ص ۳۰۵