از یه قضیهای خیلی ناراحت بودم.سعی میکردم پنهانش کنم و ناراحتیمو توی چهرهم نشون ندم. به پیشنهاد یکی از دوستانم اون روز رو رفتیم مسجد جمکران. یه لحظهتوی صحن مسجد جمکران یه حاجآقا دیدم عین آیت الله بهجت بود. به رفیقم گفتم: بنیامین! این حاجآقا آیت الله بهجته؟ درست دارم میبینم؟
بنیامین چشماشو تیز کرد و نگاه دقیقی کرد و گفت: آره انگاری خودِ خودشه.
بهش گفتم: بیا بریم یه سلام بدیم به حاجآقا.
بنیامین قبول کرد. نزدیک حاجآقا که رسیدیم ایشون به ما نگاهی کردند و پیش دستی کردند و به ما سلام کردند. جواب سلام حاجآقا رو که دادیم. بدون مقدمه فرموند:برای دفع غم و اندوه و ناراحتی ذکر لاحول و لاقوة الّا بالله فراموشتان نشود که شفای نود و نه درد دراین ذکر است.*
وقتی از حاجآقا خداحافظی کردیم و رفتیم توی مسجد که نماز بخونیم یهویی یادم اومد که این جمله آیت الله بهجت برای این بوده که اون ناراحتیمو برطرف کنیم. خدا خیرشون بده و بیامرزتشون.
------------------------------------------------------
* قال رسول الله(صلى الله عليه وآله) : قول لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم ،كنز من كنوز الجنة ، وهي شفاء من تسعة وتسعين داء أدناه الهم؛ ذکر لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم، گنجی از گنجهای بهشت است و آن شفای نود و نه درد است که کمترین آن دردها، اندوه است.( مستدرک الوسائل، ج5، ص365)