در رفتار انسان معنوی، کمترین مریدپروری راه ندارد. او به این باورش عمل می کند که کارِ واقعی و جدی، جستن خداوند از دل زندگی این جهانی است(فصلت،33) و دیگر کارها، چون بازی های کودکانه، بی ارزش و پوچ اند. بر این اساس، او پناهگاه مسلمانان و غیر مسلمانان بوده و از تکبر و خودبرتربینی و دربان و دفتر و تشریفات... بدور است و حلقه ای از افراد خاصی را دور و بَر خود جمع نمی کند. او، قدر موقعیت های دانستن، نیکوکاری و مهربانی، نیایش و پرستش، پرسشگری و جستجوگری، بودن با خانواده و فرزند، دستگیری و کمک به فقرا، یاددادن و... را در زندگی می داند و آنرا به موقعیت های سمّیِ چاپلوسی، غیبت، تعصب بی جا، بگو مگو، پرخوری، ظلم، توهین، کشتن و... نمی فروشد.