مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب زبان مشترک راه حل دعوا
امتیاز کاربران 5

تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن تولیدگر گرافیک

صالحی هستم. از تاریخ 29 شهریور 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر سایت تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 1831 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
زبان مشترک راه حل دعوا

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ پنج‌شنبه, 18 آبان 02



من زهره ام و همسرم حامد
ما عاشق همیم و البته دوتامون عاشق یه چیز دیگه ایم: کله پاچه 
کله پزی سر کوچه هر جمعه صبح میعادگاه منو حامده. 
اما این هفته دیر رسیدیم به کله پزی، به خاطر آقا حامد خوابالو.
دیشب دیر خوابیدیم همه اش داشتیم بحث میکردیم. من هر چی میگم این مرد نمیفهمه اصلا درک نمیکنه راست گفتن که زنان ونوسی مردان مریخی.
هر چی من از احساساتم میگم مثل ربات جوابمو میده. اصلا انگار بویی از احساس نبرده.
وقتی رسیدیم کله پزی به جز آب مغز و و یه زبون و دو تا چشم چیزی نداشت.
من رفتم نشستم حامدم دو تا کاسه آب مغز گرفت با بقیه مخلفاتی که مونده بود.
من اصلا نگاهش نکردم کاسم رو برداشتم و مشغول شدم.
 دلم زبون میخواست ولی حامد بشقاب رو گذاشته بود جلوی خودش و یه تعارف هم نمیکرد منم نگاش نمیکردم زیر چشمی حواسم بهش بود.
 کاسه اش رو که تا ته خورد. بشقاب رو آورد وسط و گفتم زهره ی من بیا با هم زبون بخوریم.
لبخند ناخود آگاه مهمون لبم شد. چه عجب من یه جمله احساسی از این مرد شنیدم.
دیگه ادامه قهر ازم برنمیومد. 
حامد هم شروع کرد به خوردن و در مورد صحبتهای دیشب حرف زدن البته از لحن رباتی دیشبش کم شده بود.
منم شروع کردم به خوردن زبون و گوش دادن.
خلاصه بگم که زبون مشترک راه حل دعوامون شد

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما