شیوه های امر به معروف و نهی از منکر دلسوزانه و هدایتگرانه عاشورایی
فرحناز پریدار*
چکیده واکاوی شیوه های امر به معروف و نهی از منکر امام حسین (علیه السلام) در نهضت عاشورا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این امر می تواند، علت پایداری نهضت عاشورای امام حسین( علیه السلام)، در جهان اسلام که بعد از آن موجب انجام قیام متعدد که از نهضت حسینی تأسی و الگو برداری کردند را نشان دهد. در این پژوهش سعی بر این است به این سؤال پاسخ داده شود که امام حسین(علیه السلام) در نهضت عاشورای خود جهت انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر از روشهایی بهره جست و استفاده کرد؟ با توجه به بررسی های انجام شده در منافع تاریخی کهن و معاصر با روش کتابخانه ای که مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی و نیز روش معمول تاریخی صورت گرفته است به این نتایج و یافته ها رسیدیم؛ از جمله شیوههای امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(علیه السلام ) در نهضت عاشورا شیوهی عملی، مشفقانه، دلسوزانه و هدایتگرایانه است که در نتیجه موجب تزلزل پایه های حکومت ظلم و جور شد.
واژگان کلیدی:
امر به معروف، نهی از منکر، نهضت عاشورا، امام حسین(علیه السلام).
طرح مسأله
از آنجا که انسان، موجودی اجتماعی است و سرنوشتش با سرنوشت جامعهای که در آن زندگی می کند، ارتباط دارد. سود و ضرر افعال، اعمال و کارهایی که انسان انجام می دهد، هم به وی باز می گردد و هم جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد. هم چنان که اعمال و افعال دیگران در زندگی وی تاثیر دارند. به همین دلیل، همان گونه که انسان در قبال رفتار خود مسئولیت دارد، در برابر عملکرد افراد جامعهای که در آن زندگی می کند نیز مسئول است. در اندیشه و بینش اسلامی یک مسلمان علاوه بر اصلاح، تزکیه و تهذیب نفس خویش، باید در جهت اصلاح دیگران نیز بکوشد. بی توجهی نسبت به اعمال و سرنوشت دیگران، در واقع بی اعتنایی به سرنوشت خویشتن است. به همین دلیل خداوند متعال امر به معروف و نهی از منکر را یکی از واجبات مهم در دین مبین اسلام قرار داده است و آیات متعددی را مبنی بر اهمیت و ضرورت این امر مقدس و بزرگ نازل کرده است که در ذیل به دلیل عدم گنجایش ذکر تفسیر همه آن ها در این جا لذا به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم و به تفسیر یک مورد می پردازیم.
« يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ اى فرزندم نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصائبى كه بتو ميرسد با استقامت و شكيبا باش كه اين از كارهاى مهّم و اساسى است».[1]
« الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُون؛ مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروهند آنها امر به منكر و نهى از معروف مىكنند و دستهايشان را [از انفاق و بخشش] مىبندند خدا را فراموش كردند و خدا آنها را فراموش كرده [رحمتش را از آنها قطع نموده] منافقان قطعا فاسقند».[2]
« وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ مردان و زنان با ايمان، يار وياور واولياى يكديگرند، به معروف (خوبىها) فرمان مىدهند و از منكرات و بدىها (منكرات) نهى مى كنند، نماز بر پاى داشته، زكات مىپردازند و از خداوند و پيامبرش پيروى مىكنند. بزودى خداوند آنان را مشمول رحمت خويش قرار خواهد داد. همانا خداوند، تواناى غالب و حكيم است».[3]
« التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ؛ (مؤمنانِ مجاهد،) اهل توبه، عبادت، ستايش، سياحت، ركوع، سجود، امر به معروف ونهى از منكر و حفظِ حدود و مقرّرات الهىاند و چنين مؤمنانى را بشارت ده».[4]
« الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ كسانى كه اگر آنان را در زمين به قدرت رسانيم، نماز بر پا مىدارند و زكات مىدهند و (ديگران را) به خوبىها دعوت مىكنند و از بدىها باز مىدارند؛ و پايان همهى امور براى خداست».[5]
« خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛ عفو و ميانهروى را پيشه كن (عذر مردم را بپذير و بر آنان آسان بگير)، و به كارهاى عقل پسند و نيكو فرمان بده، و از جاهلان اعراض كن».[6]
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ؛ شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم ظاهر (وگزيده) شدهايد. به خوبىها فرمان مىدهيد و از بدىها و زشتىها، نهى مىكنيد و به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب (نيز به چنين آئين درخشانى) ايمان آورده بودند، قطعاً برايشان بهتر بود. برخى از آنان مؤمنند، ولى بيشترشان فاسقاند».[7]
« يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ آنان به خدا و روز قيامت ايمان دارند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و در كارهاى خير شتاب مىورزند و آنان از افراد صالح و شايسته هستند».[8]
« وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون؛ و بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند و آنها همان رستگارانند».[9]
خدواند متعال در آیه مؤمنین را به امر به معروف و نهی از منکر توصیه می کند که باید مردم را به اعمال خیر و نیک بخوانند و از منکر و اعمال ناشایسته نهی کنند.[10]
به عبارت دیگر پروردگار متعال در این آیه برای حفظ و نگهداری ارزش های اسلامی و جهت بقای جامعه اسلامی دستور مهی می دهد مبنی بر اینکه همواره گروهى از مسلمانان بايد آماده باشند که مردمرا امر به معروف و نهی از منکر کنند. وادار كردن ديگران به انجام كارهاى خوب و بازداشتن آنها از انجام كارهاى بد اگر به صورت يك تكليف و وظيفه در جامعه مطرح باشد و همه خود را به آن متعهد بدانند، آثار و نتايج بسيار درخشانى به بار مىآورد و در سازندگى و بالندگى و رشد و تعالى جامعه و گسترش مبانى اخلاقى و ارزشهاى ايمانى تأثير قاطعى دارد. و علاوه بر نتايجى كه در ديگران مىگذارد براى خود شخص كه امر به معروف و نهى از منكر مىكند نيز بسيار سازنده است و او كه ديگران را به نيكيها دعوت مىكند، سعى خواهد كرد كه آن را در خود به وجود آورد.[11]
ترویج و شیوع منکرات و كارهاى ناپسند در اجتماع به زيان همهى افراد جامعه است؛ گناهكاران در جامعه همچون مسافران كشتى هستند كه مىخواهند قسمتى از كشتى را سوراخ کنند و همهى مسافران را نابود سازند. و ديگر مسافران به حكم عقل و براى حفظ خود و کشتی از كارهاى آنها جلوگيرى مىكنند. بنابراين، امر به معروف و نهى از منكر وظيفه ى عقلى و حق طبيعى انسانها و منشأ آن پيوند سرنوشت آنها در جامعه می باشد.[12]
انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی جامعه را به ارمغان می آورد.[13]
امر به معروف و نهی از منکر، چگونه میتواند در رستگاری یک جامعه اثر داشته باشد؟
از تجربیات قطعی بشر این است که اندوختههای فکری انسان با گذشت زمان، به دست فراموشی سپرده میشود؛ مگر آن که پیوسته یادآوری شود و در مرحلة عمل، تکرار گردد و از همین جاست که پیوند «علم و عمل»، مشخص میشود. علم، انسان را به عمل، راهنمایی میکند و عمل شایسته، بر آگاهی و بینش انسان میافزاید. از این رو، در یک جامعة سالم، همه باید برای پاسداری از فرهنگ و معرفت خویش بکوشند و نگهبانی از حریم مکتب به آن است که متخلفینِ از راه نیکی را، از سقوط به ورطة هلاکت بازدارند و با «امر به معروف و نهی از منکر»، زمینهساز «رفتار شایسته» و در نتیجه، «تقویتکنندة افکار صحیح» باشند. پس بیاعتنایی به این وظیفه، پایة رفتار را سست و اندیشههای والا را در معرض فراموشی قرار میدهد.
این آیه در سورة آل عمران که در مدینه نازل شده، از دو جهت، دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد؛ یک جهت آن واژة «ولتکن» است که لفظ امر است و جهت دیگر، انحصار رستگاری در این عمل میباشد؛ « وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» و دعوت به «خیر» در آیه، عبارت از «امر به معروف و نهی از منکر» است.[14]
دلیل تقدم امر به معروف، بر نهى از منكر این است که اگر راه معروفها باز شود، زمينه براى منكر كم مىگردد.[15] «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
فلسفه و اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) از خود امام(علیه السلام)
بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سید الشهداء کلمات خود آن حضرت(علیه السلام) یا امامان(علیهم السلام) دیگر در این باره است، مجموع خطبه ها، سخنان، نامه ها و وصیتنامه حسین(علیه السلام) را که درباره اهداف و انگیزه های قیام عاشوراست و نیز برخی از تعابیر زیارتنامه های متعدد و مختلف را که از امامان(علیه السلام) دیگر، برای آن حضرت(علیه السلام) رسیده و در آن ها به انگیزه ها قیام پرداخته شده است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
۱. امام حسین(علیه السلام) در وصیتنامه ای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محم بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش راا چنین بازگو کرد: « إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ...؛ من نه از روی سر مستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم؛ بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم علی بن ابی طالب(علیه السلام) عمل کنم...».[16]
در جایی دیگر می فرماید: « اللَّهمَّ إنِّي أُحِبُ المَعروفَ، وأُنكِرُ المنكَر؛ خدایا من به معروف اشتیاق، و از منکر متنفر و بیزارم».[17] از این عبارات، می توان اهداف ذیل را برای قیام حضرت برشمرد:
الف) طلب اصلاح در امور امت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)؛
ب) امر به معروف؛
ج) نهی از منکر؛
د) عمل به سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، همانند برپایی نماز و پرداخت زکات؛
۲. امام حسین(علیه السلام) درباره ذلت ناپذیری به منزله هدف دیگر قیام می نگرد چنان که در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بیعت کردن با یزید، مخیر کرده بو، فرمود: «... هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون...؛ از ما دور است ذلت؛ چراکه خدا و رسولش(صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان، از چنین ننگی برای ما ابا دارند».[18]
نکته شایان توجه در این فراز، این است که امام حسین(علیه السلام) ذلت ناپذیری خود را مستند به انر خدا و سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان می داند؛ چراکه مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسی به سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به هیچ رو تن به ذلت نمی دهد.
بنابراین امام حسین(علیه السلام) علت و انگیزه قیام خویش را مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامی و تبیلغ و ترویج معروف در بین مسلمانان، اعلام می کند. لذا فلسفه اصلی و نهایی نهضت حضرت(علیه السلام) را می توان ددر یک هدف جامع و کلی، یعنی « احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) و زدودن زنگارهای تحریف و بدعت از دین جدش» خلاصه کرد. البته حضرت(علیه السلام)، راهکار و ابزار لازم برای عملی کردن این هدف را در عنصر « امر به معروف و نهی از منکر» می دانست. از این رو در وصیتنامه خود به محمد بن حنفیه نوشت: أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ. بر این اساس، علتی که امام حسین(علیه السلام) برای حرکت خویش اعلام کرده بود، یعنی مبارزه با اموری چون رواج بدعت ها و مخالفت با کتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، شیطان محوری و ترک خدامحوری، فساد و ظلم و بی عدالتی و نا امنی در جامعه اسلامی، تعطیلی حدود الهی، و در انحصار گرفتن و تاراج بیت المال مسلمانان، ددر واقع شیوع « منکر» در جامعه اسلامی حکایت داشت که آن حضرت(علیه السلام)، خود را مؤظف به نهی از آن ها می دانست و سکوت را جایز نمی دید؛ هر چند به قیمت جانش تمام می شد. همچنین اینکه ابا عبدالله(علیه السلام) جامعه اسلامی را به اموری از قبیل عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر(علیه السلام)، احیای مظاهر و نشانه های حق، ایجاد امنیت، اصلاح و امور امت فرا می خواند، و این نشان می دهد که امری به به نام «معروف» در جامعه از بین رفته، و در حال نابودی است و سرچشمه آن حکومت اموی بود.
از این رو امام با امتناع از بیعت یزید، از یک سو آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حکومت وی اعلام کرد و از سوی دیگر، برای برانداختن حکومت یزید و تأسیس حکومت اسلامی نلاش کرد. در واقع سر باز از بیعت، به معنای نهی از منکر، ترویج معروف و اتمام حجت با مسلمانان درباره حرمت سکوت در برابر بدعت ها و جمایات بنی امیه بود؛ چنان که بیعت یا حتی سکوت در مقابل چنین حکومتی افزون بر آن که ترویج منکر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانه نیز برای افراد عادی در همکاری با حاکمان اموی می شد. آن حضرت(علیه السلام) با حرکت و قیام خود، مشروعیت کاذب حکومت یزید در افکار عمومی سلب کرد.[19]
شیوه های امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(علیه السلام) در نهضت عاشورا
۱. شیوه گفتگوی دوجانبه
یکی از شیوه هایی که امام حسین(علیه السلام) جهت امر به معروف و نهی از منکر در نهضت کربلا انجام داد شیوه گفتگوی دوجانبه بود. همانند گفتگو و ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر سعد است. به گزارش منابع تاریخی، امام(علیه السلام) در روزهای اول محرم دیدارهایی با عم سعد داشته و کوشیده است او را از جنگ منصرف سازد و امر به معروف و نهی از منکر کند. به گزارش طبری، هانی بن ثُبَیت حَضرَمی[20] که از شاهدان واقعه کربلا بوده است، می گوید: حسین بن علی یکی از یاران خود به نام عمرو بن قَرَظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و به او پیغام داد که شبانه میان دو لشکر با هم دیدار کنند. عمر سعد به همراه حدود بیست سوار و امام حسین(علیه السلام) نیز با همین تعداد راه افتادند؛ وقتی به هم رسیدند، امام(علیه السلام) به اصحابش فرمود که به کناری روند و عمر نیز چنین کرد؛ آآن گاه با یکدیگر گفتگو کردند؛ سپس هر کدام با همراهان خود به لشکرگاه برگشتند.[21]
ابن اعثم پس از نقل پیام امام حسین(علیه السلام) جهت گفتگو، می نویسد: عباس بن علی و علی بن الحسین(علیه السلام) نزد حسین ابن علی(علیه السلام)، و حَفص فرزند عمر سعد و غلام وی به نام لاحق نزد او (ابن سعد) ماندند. حسین(علیه السلام) به ابن سعد فرمود: وای بر تو! آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست نمی ترسی و با من می جنگی؟ در حالی می دانی من فرزند کیستم و چه نسبتی با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دارم. این گروه را رها کن و با من همراه شو تا مقرب درگاه درگاه الهی شوی. عمر بن سعد گفت: می ترسم خانه ام را خراب کنند. فرمود: من برایت خانه ای تهیه می کنم. گفت: اموالم را می گیرند. فرمود: من بهتر از آن را به تو می دهم. عمر ساکت شد و جوابی نداد. امام(علیه السلام) در حالی که آن جا را ترک می کرد، فرمود: ... ذَبَحَكَ اللَّهُ عَلَى فِرَاشِكَ عَاجِلًا وَ لَا غَفَرَ لَكَ يَوْمَ حَشْرِكَ فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ لَا تَأْكُلَ مِنْ بُرِّ الْعِرَاقِ إِلَّا يَسِيرا؛ خدا به زودی تو را در بسترت بکشد و در روز قیامت نیامرزدِ امید دارم از گندم عراق جز اندکی نخوری».[22]
گفتگوی دوجانبه امام حسین(علیه السلام) با زهیر بن قین بود. وی کسی بود زمانی که امام(علیه السلام) به سوی کربلا روانه بود او نیز به سوی عراق در حرکت بود و لذا برای آن که با حضرت روبرو نشود زمانی که امام حسین(علیه السلام) در حرکت بود وی از حرکت می ایستاد و منزل می کرد و زمانی امم منزل می کرد وی در حرکت بود تا اینکه تا اینکه ناچار شدند با امام در یک منزل فرود بیایند. وی یک طرف منزل کرد و امام طرف دیگر منزل کرد و حضرت جهت ملاقات با زهیر کسی را به دنبال وی فرستاد. او از رفتن به نزد امام امتعاع کرد که همسرش گفت: پسر رسول خدا دنبال تو فرستاده می خواهی نروی؟ سبحان الله! با اصرار همسرش به دیدار حضرت رفت و بعد از اندک زمانی با چهره ای بشاش و خوشحال بازگشت. در آخر به یاران امام پیوست و همسرش به جهت اینکه از سپاه دشمن به وی گزندی نرسد طلاق داد.
۲. شیوه مشفقانه
از دیگر روش های امر به معروف و نهی از منکر شیوه مشفقانه و دلسوزانه است که امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا بعد از آن که با شمشیرها و نیزه های دشمن زخمی زیادی برداشته بود و دیگر رمقی در جان نداشت زمانی شمر بن ذی الجوشن(لعنه الله علیه) بر سینه مبارکش نشسته بود و می خواست سر امام(علیه السلام) را از تن جدا کند امام(علیه السلام) مشفقانه و دلسوزانه وی را از این کار باز داشت و او را امر به معروف و نهی از منکر کرد ولی او با تمام قساوت قلب سر امام(علیه السلام) را از تنش جدا کرد لعنت خدا بر باد.[23]
۳. شیوه تحریک عواطف
امر و نهی تحریکی آن است که تذکردهنده با استفاده از تحریک عواطف و ارزشهای مورد قبول و تعصبات سالم گنهکار، او را امر به معروف و نهی از منکر کند.
امام حسین(ع) پس از شهادت یاران باوفایش و در لحظههای حساس عصر عاشورا، قنداقة کودک شش ماهة خویش را بر روی دست گرفت و خطاب به کوفیان فرمود:« يا قوم قد قتلتم شيعتى و اهل بيتى، و قد بقى هذا الطّفل يتلظّى عطشا، فاسقوه شربة من الماء؛ ای مردم، شیعیان و اهل بیت مرا کشتید؛ فقط این طفل باقی مانده است که از شدت تنشگی دهان را باز و بسته می کند. او را به جرعه ای سیراب کنید».[24]
۴. شیوه پند و اندرز
در شیوه امر و نهی اندرزی، صمیمیت بیشتری بر فضای ارتباطها حاکم است و دلسوزی بیشتری از سوی تذکردهنده، ابراز میشود و گنهکار هم به خوبی ﺁن را احساس میکند؛ البته هر چه نفس تذکردهنده پاکتر باشد، موعظة، او موثرتر خواهد بود.
نقل شده است که امام(علیه السلام) به سوی لشکر عمر بن سعد رفت، نگاهی به صف های آنان انداخت و نگاهی به عمر سعد کرد که ر بین سران کوفه ایستاده بود؛ آن گاه بعد از حمد و ثنای الهی به نصیحت و پند و اندرز آنان پرداخت و فرمود: « أرَاكُمْ قَدِ اجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ قَدْ أَسْخَطْتُمُ اللَّهَ فِيهِ عَلَيْكُمْ وَ أَعْرَضَ بِوَجْهِهِ الْكَرِيمِ عَنْكُمْ وَ أَحَلَّ بِكُمْ نَقِمَتَهُ وَ جَنَّبَكُمْ رَحْمَتَهُ فَنِعْمَ الرَّبُّ رَبُّنَا وَ بِئْسَ الْعَبِيدُ أَنْتُمْ أَقْرَرْتُمْ بِالطَّاعَةِ وَ آمَنْتُمْ بِالرَّسُولِ مُحَمَّدٍ ص ثُمَّ إِنَّكُمْ زَحَفْتُمْ إِلَى ذُرِّيَّتِهِ وَ عِتْرَتِهِ تُرِيدُونَ قَتْلَهُمْ لَقَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْكُمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاكُمْ ذِكْرَ اللَّهِ الْعَظِيمِ فَتَبّاً لَكُمْ وَ لِمَا تُرِيدُونَ « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[25] هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ « فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِين»[26] می بینم که شما در کاری همدست شده اید که خشم خدا را برانگیخته و او روی کریمش را از شما برگردانده است؛ عدابش را متوجه شما ساخته و رحمتش را از شما دور ساخته است. پس چه نیکو پروردگاری است پروردگار ما و بد بندگانی هستید شما؛ زیرا به اطاعت خدا اقرار کردید و به پیامبرش محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آوردید؛ اما اکنون برای کشتن فرزندانش هجوم آورده اید. به راستی که شیطان بر شما چیره گشته و خدای بزرگ را از یادتان برده است. پس هلاکت باد بر شما و آنچه آهنگ کرده اید! ما از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست. اینان گروی هستند که بعد از ایمان، کفر ورزیدند. پس درود باد (از رحمت خدا) گروه ستمکاران».[27]
۵. شیوه دعوت با عمل
مهم ترین و مؤثر ترین و بارزترین شیوه امر به معروف و نهی از منکر اینکه انسان با عمل و فعل خود دیگران امر به معروف و نهی از منکر کند. چنان که امام حسین(علیه السلام) در میدان جنگ نماز را ترک نگفت و آن را ادا کرد.
۶. شیوه مهربانی و ملامت نکردن مجرمان و گنهکاران
روش دیگر امر به معروف و نهی از منکر، عدم سرزنش گناهکار بود؛ چون سرزنش و ملامت، باعث لجاجت و در نتیجه باعث افزایش جرم میشود؛ بلکه باید با گناهکار با مهربانی و ترحم رفتار کرد.
حر بن یزید به سوی لشکر امام حسین(علیه السلام) آمد، در حالی که دستان خود را روی سرش نهاده بود و می گفت: خداوندا! به سوی تو بازگشته ام؛ پس توبه مرا بپذیر. من دل دوستان و فرزندان پیامبرت را را ترساندم. حضرت فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد و تو را می آمرزد.[28]
امام حسین(علیه السلام) حر را بدون هیچ سرزنشی و ملامتی وی را با آغوش باز پذیرفت.
۷. روش عفو و بخشش
یکی از صفات ارزشی بسیار مهم که در راس ارزشها قرار دارد، عفو و گذشت و بزرگواری در رفتار است. چنان که امام حسین(علیه السلام) حر بن یزید ریاحی را بخشید و با آن که حر در حق امام(علیه السلام) جفا کرده بود.
نتیجه گیری
بی تردید در میان رویدادهای نخستین اسلام و نیز دیگر پدیده های تاریخی نهضت عاشورا به رهبری امام حسین(علیه السلام) مهم ترین و تأثیر گذارترین رخدا به شمار می آید یکی از ویژگی های مهم این رخداد، شخصیت بی بدیل رهبر نهضت است؛ امام معصومی که برای حفظ کامل ترین و آخرن دین الهی، جان خود را فدا کرد.
مهم ترین عاملی که امام حسین قیام و نهضت عاشورا را آغاز کرد امر به معروف و نهی از منکر بود چراکه در آن روز ظلم و فساد و بی بند باری تمام جامعه را در بر گرفته بود و به واجبات و محرمات عل نمی کردند و دین مبین اسلام در خطر نابودی بود و تنها راه حفظ و نگهدری از دین قیام امام حسین(علیه السلام) بود. حضرت در نهضت عاشورای خود از روش هایی همچون روش گفتگوی دوجانبه، روش مشفقانه، روش پند و اندرز، روش مهربانی و عدم ملامت گنهکاران و دیگر روش ها را در جهت امر به معروف و نهی از منکر بهره جست و استفاده کرد.
منابع و مآخذ:
*قرآن کریم.
۱. ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، یک جلدی، چاپ ششم، تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶ش.
۲. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب(علیه السلام)، ۴جلدی، چاپ اول، قم: انتشارات علامه، ۱۳۷۹ش.
۳. احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمه، محقق و مصحح( مجتبی فرجی) ۷جلدی، چاپ اول، قم: انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
۴. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، مترجم( احمد فهری زنجانی)، یک جلدی، چاپ اول، تهران: انتشارات جهان، ۱۳۴۸ش.
۵. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، مترجم: حسن میر ابوطالبی، محقق و مصحح( فارس تبریزیان)، یک جلدی، چاپ اول، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۰ش.
۶. ابن اعثم، ابومحمد احمد بن اعثم، کتاب الفتوح، محقق( علی شیری)، بیروت: انتشارات دار الأضواء، ۱۴۱۱ق.
۷. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، محقق( سهیل زکار و ریاض زرکلی)، بیروت: انتشارات دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
۸. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ۶جلدی، چاپ اول، قم: انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
۹. حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، محقق( محمد باقر بهبودی)، ۱۸ جلدی، چاپ اول، تهران: انتشارات لطفی، ۱۴۰۴ق.
۱۰. خوارزمی، ابومؤید الموفق بن احمد مکی، مقتل الحسین، محقق( محمد ساوی، نجف: انتشارات مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ق.
۱۱. رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ۲۴جلدی، چاپ اول، قم: انتشارات پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷.
۱۲. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، محقق( محمد ابو الفضل ابراهیم)، بیروت: انتشارات روائع التراث العربی، بی تا.
۱۳. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی، ۲۰ جلدی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
۱۴. گروهی از تاریخ پژوهان( امین رستمی زیر نظر استاد مهدی پیشوایی)، گزیده تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء، چاپ اول، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمته الله علیه)، پاییز ۱۳۹۵.
۱۵. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، محقق و مصحح( جمعی از محققان)، ۱۱۱ جلدی، چاپ دوم، بیروت: انتشارات التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۱۶. نصرت بیگم، امین، تفسیر المخزن العرفان در علوم القرآن، ۱۵ جلدی، چاپ اول، بی تا. بی تا.
۱۷. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۰ جلدی، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
*. دارای مدرک سطح دو حوزه از مدرسه علمیه معصومیه( سلام الله علیها) فهرج و دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه معارف رشته مدرسی معارف گرایش تاریخ و تمدن اسلامی. ساکن استان کرمان شهرستان ریگان روستای عباس آباد سردار شهرک عشایری فروس. ایمیل: fp3002chmail.ir
[1]. قرآن کریم، سوره لقمان(۳۱)، آیه ۱۷.
[2]. قرآن کریم(۹)، آیه ۶۷.
[3]. همان، آیه ۷۱.
[4]. همان، ۱۱۲.
[5]. قرآن کریم، سوره حج(۲۲)، آیه ۴۱.
[6]. قرآن کریم، سوره اعراف(۷)، آیه ۱۹۹.
[7]. قرآن کریم، سوره آل عمران(۳)، آیه ۱۱۰.
[8]. همان، آیه ۱۱۴.
[9]. همان، آیه ۱۰۴.
[10]. امین، نصرت بیگم، تفسیر المخزن العرفان در علوم القرآن، ج۳، ص ۲۱۱.
[11]. یعقوب، جعفری، تفسیر کوثر، ج۲، ص ۲۰۹.
[12]. محمد علی، رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ج۳، ص۲۰۸-۲۰۹.
[13]. محمد، حسینی همدانی، انوار درخشان در تفسیر قرآن، ج۳، ص۱۵۹.
[14]. محمد حسین، طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی، ج۳، ص ۵۷۷-۵۷۹.
[15]. محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج۱، ص ۵۷۸.
[16]. محمد بن علی، ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب(علیه السلام)، ج ۴، ص ۸۹.
[17]. علی، احمدی میانجی، مکاتیب الائمه عليهم السلام ، ج3 ، ص111
[18]. علی بن موسی، ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، مترجم: احمد فهری زنجانی، ص97
[19]. گروهی از تاریخ پژوهان (امین رستمی زیر نظر استاد مهدی پیشوایی)، گزیده تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء، ص ۶۵-۶۶.
[20]. هانی بن ثبیت از سپاهیان عمر بن سعد بوده و در روز عاشورا عبدالله بن علی بن ابی طالب را به شهادت رساند.( احمد بن یحیی بن جابر، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳ُ ص ۴۰۷.)
[21]. ابوجعفر محمد بن جریر، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص ۴۱۴.
[22]. ابومحمد احمد بن اعثم، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص ۹۳-۹۲. آنچه در منابع آمده، همین « گندم عراق» است و آنچه شهرت یافته که امام(علیه السلام) فرمود از گندم ری نخوری، درست نیست. از نفرین امام استفاده می شود که عمر بن سعد نه تنها به حکومت ری نخواهد رسید، بلکه در خود عراق نیز چندان زنده نخواهد ماند؛ چنان که همین گونه شد و پس از حادثه عاشورا به هیچ یک از آن ها نرسید و مختار او را کشت.
[23]. ابومؤید الموفق بن احمد مکی، خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص ۳۶.
[24]. علی بن موسی، ابن طاووس، لهوف، مترجم: حسن میر ابوطالبی، ص ۱۵۰.
[25]. قرآن کریم، سوره بقره(۲)، آیه ۱۵۶.
[26]. قرآن کریم، سوره مؤمنون(۲۳)، آیه ۴۱.
[27]. محمد باقر بن محمد تقی، مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۵، ص ۶.
[28]. محمد بن علی، ابن بابویه، الأمالی، ص ۲۲۳.