جای ماسک روی صورتش مونده بود وچشماش کاسه خون، از درد بی خوابی! روی صندلی بی رمق نشسته بود. شربت عسلی رو که جهادگران آورده بودند تعارف کردم و گفتم: خوش به حالت. خواستی از پل صراط رَد بشی دست منو بگیر.
شربت رو نوشید و تشکر کرد. نفسش تازه شد. پرسید:چی می گی برادر! یکی باید دست خودمو بگیره.
از خودم که نگفتم؛ رسول الله فرمودن هرکس یک شبانه روز از بیماری مراقبت کنه خدا اون رو با ابراهیم خلیل محشور می¬کنه، بعدم از پل صراط مثل برق درخشان میگذره.(مفاتیح الحیاه، جوادی آملی، ص368)
مثل برق از روی صندلی بلند شد.
بابت شربت ممنون! یاعلی برادر!!
رفت بخش مراقبتهای ویژه
#کرونا_را_شکست_میدهیم
----------------------------------------------------------
#متن_کوتاه
@saeer_ir