وهابی به پیروان محمد بن عبدالوهاب بن سلیمان نجدی (1115 – 1206ه.ق) گفته میشود، او نیز پیرو مکتب محمّد ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرة العرب بنیاد نهاد. نام این فرقه از نام پدر او عبدالوهاب گرفته شده است.[1]
وهابیّت فرقهای از فرق اسلامی است که امروزه در عربستان، کشورهای عربی، کشورهایی که از روسیه جدا شدهاند و اکثر نقاط دنیا فعالیت دارند.
محمدجواد مغنیه در کتاب «هذه هی الوهابیة» با استناد به کتب محمد بن عبدالوهاب و آثار دیگر وهابیان می نویسد: «به نظر وهابی ها هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که امور معینی را ترک نماید.»[2] درحالی که، همه ی مسلمانان معتقدند که هر کسی شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و خون و مالش محفوظ و مورد احترام است، اما وهابیها میگویند: قول بدون عمل ارزش و اعتباری ندارد، بنابراین هر کس شهادتین را بخواند، ولی از مردگان استعانت بخواهد چنین کسی کافر و مشرک خواهد بود و خون و مال او حلال است.
حافظ وهبه از نويسندگان معروف وهابى، آراء و عقايد وهابيت را در امور کلى زير خلاصه نموده است:
1- بازگشت به کتاب خدا و سنّت پيغمبر و پيروى راه سلف صالح (صحابه پيامبر, و تابعين) در فهميدن آيات و احاديث و نرفتن به راه فلاسفه و متکلمان و صوفيه که همه آنها مخالف طريق سلف صالح است. (از قبيل آيات و روايات مربوط به اعتقاد به رويت و اثبات جهت و جسم براى خدا و يا معصوم نبودن پيامبران قبل از بعثت و...).
2- مبارزه و جنگ با بدعتها و منکرات، مخصوصاً چيزهايى که موجب شرک مى باشد از قبيل زيارت، توسل، تبرّک به آثار اولياء، نمازگزاردن نزديک قبر و افروختن چراغ براى قبور و نوشتن برروى آنها، سفر براى زيارت بناى قبور و تعمير ساختمانها براى قبور نذر و ذجّه و گريه بر آنها، قسم به غير خدا، استمداد و استشفاء از غيرخدا و شفاعت طلبيدن از آنان و...
3- مبالغه نکردن و غلوّ ننمودن درباره پيغمبر و اولياء بويژه پس از مرگ و در نظر نگرفتن نيروها و امداهاى غيبى و فوِق العاده براى آنان و موثر نبودن و يا فقدان ارتباط ارواح آنان با اين دنيا.
آنچه در فوِق اشاره گرديم خلاصهاى بود از افکار و عقايد وهابيّت و براى آشنايى بيشتر مى توان به کتابهایی که در ردّ و یا نقد این فرقه نوشته شده است مراجعه کرد.
پینوشت
[1]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 457 – 461.
[2]. همان