امروز میخوام درباره مجلس صحبت کنم. چون انتقادهای قبلیم به بقیه سازمانها، ارگانها و قوا کاملا موثر و سازنده بوده میخوام این رویه حسنه رو درباره مجلس هم به کار بگیرم. ایشالا که باعث تعطیلی طنزنویسی تو مملکت نشه.
مجلس از نظر من خیلی مهمه. البته هم مهمه هم اهمیت داره. البته ممکنه الان یه عده سوال کنن آقا اهمیت داشتن میشه همون مهم بودن دیگه که من در جواب میگم به هر حال باید صفحه رو پر کنم یا نه؟ خداییش این قدر دست و بالمون رو تو انتخاب موضوع و نوشتن و اجرا با طناب کات و سانسور بستهاند که گاهی خود طنابه میگه «داداش من دارم خفه میشم. یه خورده شلم کن.»
به هر حال مجلس خیلی مهمه. هم مهمه و هم پر اهمیت. ای بابا! دوباره شروع شد. خلاصه این که میخواستم بگم به نظر من اوضاع نمایندهها واقعا خوب نیست. تو رو خدا به مشکلاتشون رسیدگی کنید. مثلا وقتی میان به حوزه انتخابیهشون سر بزنن هی شما مردم دورشون رو میگیرین و میگید فلان وعده چی شد؟ بهمان قول چی شد؟ آقا! برادر من! خواهر من! دیر اومدی نخواه زود برو. بنده خدا خجالت میکشه خوب. مگه تو اسلام به ما یاد ندادن ضعف برادر مومن رو به روش نیاریم. خوب تلاشش رو کرده ولی نتونسته. حالا شما باید هی بزنی تو سرش؟ پس مرام و انصاف مون کجا رفته؟ میخوای بگم خودت چند بار قول دوچرخه و عروسک به دختر و پسرت دادی بعدا یه جوری زدی زیرش که ترامپ زیر برجام نزد؟ حتما باید بگم؟ بگم چند بار به خانمت قول مسافرت شیراز و اصفهان و تبریز دادی و آخرش تا شاه عبدالعظیم هم نرفتی؟ راستی همین جا از همه زائرین سید الکریم خواهش میکنم دعا کنن برنامه نره رو هوا! بله عرض میکردم چند بار به خونوادهات قول دادی برید رستوران جوجه بزنید ولی آخر با یه املت دو پیازه رو پیک نیک تو پارک سر کوچه راضیشون کردی؟ نکنه میخوای ادعا کنی این که تو پولت نمیرسه زن و بچهات رو ببری مسافرت یا رستوران هم تقصیر مجلسه؟ نه دیگه بگو. خجالت نکش.
واقعا انصاف ما مردم کجا رفته؟ نمایندهها واسه ما قانون وضع میکنن، وزیر میکشن پایین، وزیر میدن بالا، مصوبه میگذرونن حالا فوقش وسط صحن یه چرت قیلوله و یه گلابی و دو تا نایلون کاهو هم بخورند. دیگه نباید این قدر بیچشم و رو باشیم.
همین اخیرا آقای حسن کامران نماینده محترم اصفهان مصاحبه کرده و گفته ما روزی که درباره بودجه 98، بحث میکردیم 4 نوع غذا داشتیم. آقای کامران! بابا چهار تا چیه؟ باید چهل نوع غذا میذاشتند واستون. میدونید فکر کردن درباره بودجه چه سخته؟ چقدر وقت و انرژی میگیره. نماینده ها میشینن دونه به دونه اعداد رو بررسی می کنن، ارقام رو درمیارن، آمارها رو تحلیل می کنن. حالا چند پرس جوجه و شیشلیک و کوبیده و برگ و بختیاری دیگه این حرفها رو نداره. نوش جونشون.
بعدش هم شما اصلا به سختی کار فکر کردید؟ بودجه ما رو متخصصین مینویسند نه چهار تا بی سواد. شخصیتی مثل دکتر محمدباقر نوبخت که فارغ التحصیل دکترای اقتصاده و از همین جا بهشون سلام می کنم و خسته نباشید میگم نشسته با کارشناسان ساعت ها وقت گذاشته، بررسی کرده و دقیق ترین بودجه ممکن رو نوشته و به مجلس فرستاده. تمام بودجه های سال های قبل هم کار ایشون و هم فکرانش بوده و برای همین ذرهای مشکل، ابهام، تخطی از قانون، کسری و وابستگی به نفت نداشته. خیلی ما مردم بیانصافیم. سر سفره زحمات آقای نوبخت و همکاراش در مجلس نشستیم و فقط هم بلدیم انتقاد کنیم.
یا مثلا سر سلفی با موگرینی. ما مردم چقدر بی انصافی کردیم در حق نماینده های عزیزمون. بندگان خدا میخواستند با عکس، عزت کشور رو به رخ موگرینی بکشند. تو تصاویر هم اگه دقت کنید نماینده هایی که تو عکسند هیچ تمایلی به عکس گرفتن با اون عجوزه نداشتند اون کنه ول کن نبود. حتی من شنیدم گفته بود «به جان کاترین اشتون قسم تا نگیرید نمیرم.» بله آقا انصاف هم خوب چیزیه.
یا مثلا فلان نماینده رفته اسم بیست تا آدم رو داده به وزیر بهمان واسه استخدام. بیست تا از بهترین و متخصص ترین جوون های این کشور. وزیر بی خود و بی جهت رد کرده و گفته «نظر کارشناسی من اینه که اینها این کاره نیستند.» خلاصه زیر بار نرفته. نماینده هم درخواست استیضاحش رو داده و وزیر شبونه زنگ زده گفته: «آقا نظر کارشناسیم عوض شد. انصافا بهترین از اینا نداریم.» حالا این که هجده تا از اون بیست تا، اتفاقی آشنای نماینده در بیان نباید خدایی نکرده ما رو به بیانصافی بکشونه. فامیل نماینده حق نداره درس بخونه؟ دکتر بشه؟ متخصص بشه؟ موفق بشه؟ معلومه که حق داره. نوش جونش. اصلا سپردن کار به کاردان یکی از بخشهای مهم گام دوم انقلاب بوده و هست.