«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ [۱۵۶] (همان) كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى گرديم.»
همه پیامبران الهی در کنار بحث توحید، یکی از مسائلی که به آن پرداختهاند و مردم را به آن دعوت کردهاند، موضوع معاد و قیامت است.
حسابرسی و رسیدگی به اعمال انسان در جهان پس از مرگ که همان قیامت باشد، جزء عقاید مسلّم و قطعی در بین مسلمین است و تمام کسانی که ادعای پیروی از پیامبران الهی را دارند، معتقد به این مسئله هستند؛ با این حال فرقه بهائیت که خود را دین جدیدی میدانند عقیدهای متفاوت در این مورد دارند و به طور عجیبی مسائل مربوط به آن را توجیه کرده، از جانب خود عقایدی برخلاف عموم مسلمین مطرح میکنند.
در دیدگاه بهائی اگرچه به دنیای دیگر توجهی شده و برای بعد از این دنیا هم دنیای دیگری تصویر شده است اما از معاد به مفهوم قیامت كه در فرهنگ واندیشه اسلامی مطرح است خبری نیست، رهبران و مبلغین بهائی با توجیه و تأویل نابجا و خارج از آیات قرآن در موضوع معاد مدعی دلالت این معانی بر ظهور باب و بها شده اند.
عبدالبهاء در مکاتیب گفته است:« متبارک است پروردگار اول و آخر،در مرتبه اول نفخ صور شد و مردم زمین و آسمانها مدهوش گشتند، سپس نفخه دوم زده شد که نفخه زندگی بود و این مرتبه مردگان از جای برخاستند و در این موقع صراط مستقیم در میان مخلوقات کشیده شد، میزان نصب گردید و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک گردید و آتش سوزنده شعلهور شد و نفس به ناله در آمدند و فریاد زدند که قیامت کبری بر پا شد و طامّه عظمی ظاهر شد ومخلوقات محشور شدند وپروردگارجهان وصفوف ملائکه آمدند.[1]
همان طور که مشاهده میشود اینها طوری از قیامت سخن میگویند که گویا برپا شده است و افعالی که بکار میبرند،ماضی و گذشته است.
حسینعلی نوری به ظاهر آیات قرآن استدلال کرده که قیامت بر پاشده است و به علما اشکال میگیرد گه آنها آیات قرآن را اشتباه معنی میکنند!
او میگویدکه علمای تفسیر، کلام الهی را درک نکردهاند و برای همین به قاعده نحو استدلال میکنند که هر وقت «اذا» بر سر ماضی بیاید، معنی آینده میدهد و اگر آیهای «اذا» نداشته باشد،یا کلمه اذا را در تقدیر میگیرند و یا استدلال میکنند که چون قیامت محقق الوقوع است، برای همین ماضی آمده که گویا گذشته است مثل این آیه: «و نفخ فی الصور ذلک یوم الوعید [ق/20] در صور دمیده شد که وعده آن روز داده شده بود.»
و اما اگر بخواهیم خلاصه ای از آراء و اعتقادات باب و بهائیت را در باب معاد و قیامت وبهشت و دوزخ جویا شویم خلاصه آن چنین می شود که :
1 ـ قیامت در هر مقطع ظهور دیانت جدید می باشد . یعنی با آمدن یک دین قیامت برای بشر و افراد در دین قبل می گردد.
2. ایمان یا انکار ظهور پیامبرجدید دلیل برای آن می باشد که أغنام( گوسفندان )از اغنام حقیقی جدا و شناخته گردند .
3. بهشت عبارت است ازفرح ومسرت معرفةالله که درنتیجه ایمان به بهاءحاصل می گردد. 4. دوزخ دوری از عرفان الهی است که نتیجه آن و منتها الیه آن دوزخ دوری از الطاف خداوند است. 5. معاد فقط به صورت روحانی است و مفاهیم مشهور در مورد قیامت و معاد جسمانی و بهشت و دوزخ اوهام و تخیلات می باشد .
و این در حالی است که به تصرح آیات قرآن کریم در حیاط پس از مرگ حتی نوک انگشتان همچون زندگی دنیوی ساخته خواهد شد(2) .
« قسمت مهمّی از تعالیم حضرت باب در تفسیر و تشریح معانی قیامت و یوم الجزاء و بهشت و دوزخ است. بنا بگفتۀ ایشان مقصود از قیامت ظهور مظهر جدید شمس حقیقت است... »
پینوشت
1. علامه مصطفوی ، محاکمه و بررسی باب و بها ، مرکز نشر آثار علامه مصظفوی ، 1386 ش ، چاپ چهارم ، ج1 ، ص115
2. دكتر اسلمنت مبلغ آمریكائی در کتاب بهاء الله و عصر جدید صفحه 29 و 30