خدا کیست؟ شناختش چه دردی را دوا می کند؟ این حرف ها مال آدم های بیکار نیست؟!اصلا من که فیلسوف نیستم، من تو اَولیات زندگی ام ماندم، هر کی هست برای خودش هست... . رگباری از پرسش ها، معمولا راه فرار را آسان می کنند.
این، اما همه ماجرا نیست؛ من و تو الان زنده ایم، نفَس می کشیم، انتخاب می کنیم، رد می کنیم. با دیگران، با زمین و زمان ارتباط داریم، دوست داریم، دشمن... . تا به حال به این فکر کردیم که این همه دنگ و فنگ و غُلغله زندگیِ من، به چه چیزها و به چه کسانی، ربط پیدا می کند؟! خدا هم می تواند خدای من و تو باشد، می تواند بخشی یا تمام زندگی باشد، می تواند قبله ی زندگی و تکیهگاه سختی و منبع شادی و آرامش و امید من باشد...