نامهای از معشوق آسمانی؛ امتحان عشق واقعی
یک سوال ، اما از خودمان!!!
همه قبول داریم که یک جوان عاشق با تمام وجودش به یاد معشوق است.
وختر و پسر جوانی که نامهایشان در شناسنامه همدیگر ثبت شده باشد ، عاشقان واقعی اند. آرزوی وصال تمام دل و جانشان را اشغال کرده و همیشه به یاد همدیگرند.
این را محض مثال آوردم تا حرفم را بزنم.
آری، این آقا پسر اگر نامه ای از طرف معشوقه اش به دستش برسد ، آنهم در زمانی که خسته است و می خواهد برای استراحت به رختخواب برود، چه می کند؟
آیا می پذیرید که این گونه ادامه دهم که جوان قصهء ما با خودش گفت که خواندن نامه را به فردا واگذار میکنم؛ فردا ، بعد از آنکه صبحانه را خوردم آن را خواهم خواند.
به نظرتان معقول است؟ می شود؟
به نظر شما چنین چیزی منطقی و شدنی است؟ آیا به راحتی خوابش می برد؟
حتما با خود می گویید : مگر می تواند تاب بیاورد؟ مگر خوابش می برد؟ نامه را نخواند و بخوابد؟
هرگز ... محال است.. خوابش نخواهد برد..
با شما موافقم. خوابش نخواهد برد و حتما حتما با اشتیاق و عجله نامه را می خواند و شاید دوسه بار بخواند. این خاصیت دلدادگی است. خاصیت عاشقی است.
بهتر از این مثال را قطعا در ذهن دارید که نشان از بی تابی عاشقان است.
لطفا این چند سطر را با من بخوانید.
من وشما چقدر خودمان را عاشق و دلدادهء اهل بیت و امام زمان ( علیهم السلام ) می دانیم؟
چقدر از آنها دم زدیم؟ چقدر خود را عاشق و شیدای امام عصر دانسته ایم؟ بسیار.. ؟ فراوان...؟ همیشه...؟ دمادم..؟
سوال:
آیا نوشته ها و گفته های آن دلنبند و محبوب را خوانده ایم؟
به نامه های امام زمان ( علیه السلام ) که شخصا برای ما نوشته اند "توقیعات" می گویند.
آیا توقیعات آن حضرت را خوانده ایم؟ آیا مجموعه سخنان ایشان را مطالعه کرده ایم؟
آخر ، این چه عشقی است که عاشق به سخنان معشوق علاقمند نباشد؟ آنها را نخواند؟ نخواهد که بداند معشوقش چه گفته است؟
پس باید در عاشق و دلداده بودنمان شک کنیم.. باید ضربدری قرمز بر خود بکشیم.
دردناکتر آنجاست که مقایسه کنیم معشوق انسانی را با معشوقی که آسمانی و خدایی و مقدس است.
در عشق زمینی که بی بها و وهمی است تاب نمی آوریم که خواندن نامه را به فردا واگذاریم ،اما در محبوب مقدس و خدایی تمام عمرمان را به فریب و کاهلی گذراندیم و فرمایشاتش را نخواندیم و فقط دل خوش کرده ایم به شعارها و فریادها که: شاید این جمعه بیای شاید.
اللهم عجل لولیک الفرج.