رضا مهوشی
جنگ اوکراین علیرغم همه زشتیها و ظلمها و کشتارهایی که برای غیرنظامیان در پی داشت و بههیچوجه نمیتوان آن را نادیده گرفت اما تکلیف بسیاری از مسائل را در عرصه روابط بینالملل روشن کرد و بسیاری از معادلات را برهم زد و از این زاویه میتوان گفت که در کنار نقاط تاریک و منفی فراوان، نکات مثبتی را نیز در پی داشت. روشن شدن ماهیت نژادپرستانه غربیها در مقابله با جنگ در نقاط مختلف جهان، آشکار شدن عدم پایبندی غربیها به تعهدات خود در خصوص حمایت از متحدانشان، ناتوانی غربیها در تشکیل یک ائتلاف و اتحاد در مقابله با یک جنگ قابلپیشبینی و ... برخی از نکات قابلتوجه و تأمل این جنگ بود. اما یکی از مهمترین نکاتی که در خصوص جنگ اوکراین جلبتوجه میکند وضعیتی است که کشورهایی همچون اسرائیل در آن قرار گرفتهاند.
اسرائیل (شما بخوانید رژیم اشغالگر صهیونیستی) از ابتدای شکلگیری در منطقه غرب آسیا در تلاش بوده است تا با برقراری روابط حسنه با کشورهای منطقه و همچنین ابرقدرتهایی همچون روسیه و انگلیس و چین، جایگاه غصبی خود را در منطقه و جامعه بینالملل تثبیت و تحکیم کند تا علاوه بر برخورداری از حمایتهای عمومی جامعه بینالملل، از حمایتهای ویژه مادی و معنوی ابرقدرتها نیز بهرهمند باشد. حمایت بیچونوچرای واشنگتن از تلآویو امری نیست که قابلانکار باشد. رابطه تلآویو و مسکو اما روی دیگری نیز دارد و آن حضور تقریباً یک میلیونی صهیونیستهای روستبار در سرزمینهای اشغالی است که تقریباً دوازده درصد از جمعیت آن را تشکیل میدهند. روسها و اسرائیلیها از زمان روی کار آمدن پوتین روابط بسیار گستردهای در زمینههای اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و ... برقرار کرده و همواره بر راهبردی بودن این روابط تاکید کردهاند تا جایی که حتی روابط هریک از آنها با دشمن طرف مقابل یعنی رابطه قوی روسیه با ایران و اسرائیل با آمریکا مانع از ادامه همکاریها مسکو و تلآویو نشده است بهگونهای که حتی مسکو پیش از انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم (قدس)، آن را بهعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت که این نشان از عمق روابط این دو با یکدیگر دارد.
سران اسرائیلی همواره در تلاش بودهاند تا با اتخاذ مواضع میانه و مبهم در رخدادهای بینالمللی، هیچ یک از طرفهای روس و آمریکایی را از دست ندهند اما جنگ اوکراین و در جایی که آمریکا و روسیه علناً و مستقیماً در مقابل یکدیگر قرار گرفته بودند، ادامه این روند را برای اسرائیل با دشواری روبرو کرد. مقامات تلآویو در ابتدا سعی کردند تا با اتخاذ مواضع صرفاً دیپلماتیک و محکومکردنهای صوری از آتش خشم هر یک از دو طرف در امان بمانند اما آمریکا به چیزی کمتر از حمایت همهجانبه اسرائیل در جنگ اوکراین راضی نبود و با بالاگرفتن شدت و مدت درگیری، اسرائیل ناچار شد تا در طرف جبهه غربی ایستاده و علاوه بر ارسال نیروهای زبده برای آموزش سربازان اوکراینی، مقادیر قابلتوجهی تسلیحات نیز برای آنان ارسال کند که این امر خشم طرف روس را برانگیخت و منجر به بالاگرفتن تنشها میان مسکو و تلآویو شد. سخنرانی تند وزیر امور خارجه روسیه و سخنگوی او علیه اسرائیل و همچنین پاسخهای سران رژیم صهیونیستی تنها نشانههایی از تنش موجود میان این دو بود. هرچند رسانههای اسرائیل مدعی شدند که پوتین در تماس با بنت از وی عذرخواهی کرده است اما طرف روس هیچگاه این مسئله را مورد تأیید قرار نداد. روسها حتی سطح تنش را به موضوع «یهود» و خط قرمزی چون هولوکاست و هیتلر و نئونازیهای اوکراینی و حمایت اسرائیل از آنها کشاندهاند اما تلآویو بهشدت به دنبال کنترل سطح تنش در موضوعهای منطقهای و بهویژه سوریه است. آنچه واضح است این است که حضور روسیه در سوریه علیرغم اثرات مثبت و خدماتی که برای جبهه مقاومت در پی داشته است، همواره بهعنوان سپر دفاعی صهیونیستها عمل کرده و آنها را از خشم واقعی جبهه مقاومت در امان نگاهداشته است. اما تنش اخیر در قبال جنگ اوکراین باعث شده تا زمزمههای تغییر سیاست روسها در سوریه در قبال بالگردها و جنگندهها و نیروهای نظامی اسرائیل به گوش برسد. گویا پازل نابودی اسرائیل و حذف آن از نقشه منطقه غرب آسیا در حال تکمیل شدن است. پوتین در تماس خود با نفتالی بنت به وی اعلام کرد که بهزودی به حضور نیروهای روس در سوریه پایان خواهد داد. اعلام این خبر به نخستوزیر رژیم صهیونیستی آن هم از جانب شخص پوتین حامل تهدید ضمنی اسرائیل به شکست در سوریه و نابودی در منطقه است. هرچند اگر هم این نکته از جانب پوتین برای ترساندن طرف اسرائیلی و وادار کردنش به دستکشیدن از حمایت از غربیها در جنگ اوکراین باشد باز هم تحقق آن شاید تلخترین خبر برای مقامات تلآویو است که میتواند معادلات جنگ سوریه را بهکلی عوض کند. تزلزل در سیاست داخلی و زمزمههای انحلال دولت اسرائیل و سخنرانیهای چند هفته اخیر سید حسن نصرالله و همچنین سفر غیرمنتظره آقای بشار اسد به تهران قطعات دیگر این پازل به شمار میآیند. بشار اسد پس از اطمینان از عزم نیروهای روس برای ترک خاک سوریه به ایران آمد تا پیشنهاد جایگزینی نیروهای ایرانی با آنان در خاک سوریه را به رهبر ایران ارائه کند.
تحقق این مسئله که منجر به حذف سپر دفاعی اسرائیل در سوریه میشود و همچنین آمادهباش تقریباً کامل نیروهای حزبالله در جنوب لبنان و مسلح شدن نیروهای مبارز فلسطینی در ساحل غربی رود اردن و قدس اشغالی و نوار غزه خبر از روزهای پرتلاطم و سرنوشتسازی در منطقه میدهد که میتواند با یاری خدا منجر به حذف این غده سرطانی از منطقه و جهان بشود ان شاءلله.