برخی از فیلسوفان «عدالت اجتماعی» را بهگونهای تعریف کردهاند که میتوان نقش «احترام به قوانین» را در آن بهوضوح دید.[1] ازنظر آنها جامعهای که در آن افراد قانون را زیر پا می گذارند و بهراحتی آن را توجیه کرده و به مخالفت آن میپردازند از «عدالت اجتماعی» دور است. اینکه قانون برای دیگران «قانون» قلمداد شود اما برای خود ما «مقررات محدودکننده بیدلیل» محسوب گردد میرود تا بیعدالتی کامل را در جامعهایجاد کند. برای مثال قوانین قضایی باید در مورد همه رعایت شود و مثلاً اگر فردی به دلیل پارتی که در دادگاه دارد تبرئه میشود این امر دردمندانه خبر از بیعدالتی واضح میدهد.
[1] ر.ک: نقد و بررسی نظریه های عدالت، احمد واعظی، ص 115.