جنگ بود و تحریم بودیم. تحت شدید ترین فشارهای اقتصادی. پدر می گفت: گاهی با چشمان خودم می دیدم دو ماشین در خیابان تصادف می کردند. پیاده می شدند و به جای دعوا و مجادله، می گفتند به گل روی امام خمینی، خسارت نمی گیریم. صلواتی می فرستادند و راهی می شدند. دل ها به هم نزدیک بود. خیلی نزدیک تر از الان ...
این روزها که خبر کشف انبارهای احتکار کالا یکی پس از دیگری منتشر می شود، غصه دار می شوم و به فکر فرو می روم که آن صدق و صفا و صمیمیت و یکرنگی و همدلی کجا رفت؟ چرا دیگر دل های مان به هم نزدیک نیست؟ چرا برادر نیستیم و به هم رحم نمی کنیم؟ چرا ...