روزهای سرد و تاریک زمستان یک به یک می گذرند
طوفانهای سخت ،بوران های وحشتناک و...
یاد موجودات کوچک و بزرگی که در این سرما جان باختند 'قلبم را متاثر می کند، غمگین میشوم ولی ...
ولی یاد آنها که از سر ضعف و به امید های واهی خود را به بردگی دیو سرما درآوردند و مسخ شده همراه او سیاهی را پراکنده کردند، دردناک تراست؛ همان ها که روزی به بهار اعتقاد داشتند و عهد و پیمانی ناگسستنی؛
نمی دانم در کدام ماه از این سیاهچال زمستانی اسیر شده ایم
ماه اول است و ابتدای دوری هاست
یا دومین ماه کاش آخرینشان باشد،
کاش این کابوس بی پناهی تمام شود!!
چشم انتظارم!
گاهی نسیم ملایمی شمیمی می آورد که...
به بهار می اندیشم
روزهای سبز و سپیدی که در پس این تاریکی ها خواهد آمد
به عطر یاس به بوی همیشه بهار بوی...
بوی قدمهای گل نرگس
او خواهد آمد
آنروز که ما برسر عهد و پیمان خود برگردیم