سلام امام رضاجانم!
مثل کودکی که سالهاست از خانه ی خود دور بوده و درپی آغوش امن پدرش سرگردان است، امروز به وصال رسیده است. یادم است هرجمعه به دیدنت می آمدم و ساعتها حرف می زدم و حرف می زدم وشما مثل پدری صبور، دست نوازش بر سرم می کشیدید و با لبخند نگاهم میکردید. حالا این کودک بعد از سالیانی به خانه برگشته.
امام رضاجانم! هرموقع درغربت به سختی می افتم، یاد شما مرا آرام می کند. امروز ناراحتم از اینکه مثل غریبه ها به خانه پدری خود آمده ام. بازهم دست نوازش بر سرم بکش و این بار مرا پیش خودتان نگه دار. دلم تاب دوری و دلتنگی تان را ندارد.