یادمه پدر بزرگم که وارد خونه میشد، نوه ها میدویدیم جلوش و با هم با یه حالت بازی بالا و پایین میپریدیم...
تا این که عموم شهید شد! بعد از اون میگفت دیگه زانو هام جون نداره!
                                                                            ابراهیم
                                        هستم.
                                                                                        از تاریخ
                                             22 مرداد 1399
                                                کنشگری رو شروع کردم و
                                                                                     همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم.
                                                                                            من در نقش تولیدگر با قالب های
                                                                                                    
                                            من در مرسلون تعداد
                                            117
                                            مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.
                                                                            
یادمه پدر بزرگم که وارد خونه میشد، نوه ها میدویدیم جلوش و با هم با یه حالت بازی بالا و پایین میپریدیم...
تا این که عموم شهید شد! بعد از اون میگفت دیگه زانو هام جون نداره!