فخر شیعه
السلام علیک یا بنت رسول الله یا زینب کبری(سلام الله علیها)
یا زینب با شنیدن نام زیبایت چه شعفی سراسر وجودم را فرا می گیرد . چه قرین گشته است نامت با خالق هستی. چه زیبا نامی را خدای عزیز برایت برگزیدند، که تو ناموس خدایی.
زینب جان زینت پدر شدی و افتخار مادر. تو خود فاطمه ثانی بودی، همان حیا و عفت، همان وقار و متانت، همان عشق و محبت. و چه لذت بخش بود، داشتنت برای پدر و مادر
زینب جان می دانم که خوب به یاد داری، کودک بودی و فقیر به در خانه آمد، پدر نگاهی به مادر و مادر نگاهی به تو که در رختخواب آرمیده بودی، کرد. مادر که لب گشود علی جان اندک غذایی در خانه هست برای طفل کوچکمان زینب.
در آن لحظه لب های کوچکت را به حرکت درآوردی و با همان دخترانه هایت با صدایی ناز و دلبرانه ات گفتی: پدر جان من گرسنه نیستم آن را به فقیر بدهید.
پدر از شنیدن صدای کودکانه ات شادی و شعف سراغش آمد و قربان صدقه ات رفت و مادر با لبخندی شیرین به سراغت آمد و با دستانی پر از آرامش و محبتش، موهای لطیف و زیبایت را نوازش کرد، و با لب های خدایی اش که ذکر خدا همنشین جدایی نشدنی آن ها بود، بر پیشانی نورانی ات بوسه زد؛ و با صدای آرامشگرش به زیبایی صدایت زد" قره عینی " ، " ثمره فؤادی " و تو که قند در دلت آب شده بود با شنیدن صدای پاره تن مصطفی، با خنده های بلند کودکانه ات شادی پدر و مادر را دو چندان کردی.
راستی در آن لحظه برادرانت حسن و حسین (علیهما السلام) هم بودند تا خواهرانه هایت را برایشان نشان دهی و آن ها هم به وجودت همانند پدر و مادر افتخار کنند؟ هر چند که تاریخ گواه آن است که چگونه به داشتن خواهری همانند تو به خود می بالیدند. اینچنین بود که عقیله العرب و عقیله بنی هاشم نام گرفتی.