مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب امیر فقیران ؛ قسمت دوم
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
امیر فقیران ؛ قسمت دوم

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

امیر فقیران - 2
مرد آرام داخل می‌شود. سرش را پایین انداخته و زیر چشمی خانه را برانداز می‌کند. دو کوزه گلی در یک سو قرار دارد و تنور سیاهی در انتهای اتاق به چشم می‌خورد. مرد صدایی صاف می‌کند و رو به زن می‌گوید: «می‌خواهی تو نان بپزی و من با بچه‌ها بازی کنم یا برعکس؟»
زن: «بهتر است من نان بپزم و تو بچه‌ها را آرام کنی.»
مرد آرام از جای برمی‌خیزد. گوشتی که خود آورده را کباب می‌کند و لقمه‌لقمه با دستان خود به دهان بچه‌ها می‌گذارد. بعد از هر لقمه آرام زیر گوش‌شان می‌گوید: «مرا حلال کنید که در حق‌تان کوتاهی شده است»
در همین حین، خمیر آماده می‌شود.
زن: «مسلمان! تنور را روشن کن.»
مرد تنور را روشن می‌کند. شعله‌های آتش زبانه می‌کشد. سرش را آرام دم تنور می‌آورد و زیر لب می‌گوید:
«بچش حرارت آتش را! این سزای کسی است که از بیوه‌زنان و کودکان یتیم جامعه‌اش بی‌اطلاع باشد.»
در همین لحظه، زن همسایه وارد خانه می‌شود. درشت‌اندام است و چهره‌ای سبزه دارد. مرد دارد لقمه به دهان کودکان می‌گذارد و با آن‌ها شوخی می‌کند. زن تازه‌وارد ناگهان فریاد می‌زند:
«وای بر تو! این کیست که برای تو تنور روشن می‌کند؟»
زن: «برادر مسلمانی است که در حق ما برادری کرده.»
زن همسایه: «وای بر تو. این مرد، خلیفه مسلمین، امیرالمومنین، علی بن ابیطالب است.»
رنگ چهره زن صاحب‌خانه عوض می‌شود. لب‌هایش به لرزش می‌افتد. به سرعت سوی علی می‌دود و فریاد می‌زند: «خاک بر سرم! حلالم کنید. تو را به خدا مرا ببخشید و از گناهم بگذرید.»
علی لبخند می‌زند. سر پایین می‌اندازد و دستی به سر کودکی که در آغوش گرفته می‌کشد: «دشمنتان شرمنده خواهرم. "من" شرمنده شمایم که از احوال‌تان غافل بودم. شما مرا حلال کنید.» کودک را می‌بوسد و به آغوش مادر می‌سپارد و از خانه خارج می‌شود.
#علی_بهاری


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما