- کمیل بن زیاد؛ انتخاب هجرت(لحظه های انتخاب)
جمعی از علاقمندان به پیامبر اسلام(ص) در سفر علی(ع) به یمن با علی دست بیعت دادند. در این میان جوانی بود که علی دست بر شانه اش گذاشت و پرسید چند سال داری؟ گفت هفده سال. کم کم جان علی بر جانش نشست. علی برای او هوا بود که با آن نفس می کشید، ماه بود که با نور او در نخلستان قدم می زند. باران بود که تر و تازه اش می کرد. اگر روزی علی را نمی دید دل تنگ می شد. پدر بزرگش در بستر بیماری به او گفت: پسرم با علی باش. زندگی کوتاه است. تو که جوانی و فرصت داری. بخت خوش با علی بودن را دریاب! ابتدا به مدینه و پس از آن همراه با علی به کوفه که شهری نوساز بود کوچ کرد. از علی آموخت که مانند ماه از جنس نشانه و روشنایی شود و انسان ها از او راه و روش زندگی را بیاموزند