تقاضای عفو حسینعلی بهاء از علمای اسلام (قسمت پنجم)
یکی از راه های شناسائی پیامبران راستین از مدعیان دروغین اعجاز بوده است. در زمان حضرت موسی جادوگری رواج داشت، خداوند معجزه ای چون عصا و ید بیضا به او داد. در زمان حضرت عیسی طب در میان یونانیان رواج پیدا کرد و حضرت عیسی کور مادرزاد را بینا می کرد. در عصر ظهور اسلام فنون ادب در میان عرب به اوج خود رسیده بود، خداوند معجزه ای پایدار و جاودانه به نام قرآن بر پیامبرش نازل کرد که تا روز قیامت فصحا و بلغای عرب را به مبارزه می طلبد.
میرزا حسینعلی نوری که داعیه دار نبوت و رسالت است، کتاب هائی را به عنوان آیات الهی به نگارش در آورد که به اعتقاد همه پژوهشگران فاقد مطالب علمی است علاوه بر اینکه دارای غلط های فاحش صرفی و نحوی نیز می باشد که از دید محققین و کارشناسان دور نمانده است. بطوری که مورد اعتراض مردم حتی اطرافیان خود نیز قرار گرفته و مجبور شد خود و فرزندش عبدالبهاء به اصلاح آنها بپردازند و وحی الهی را به گفته خود تکمیل و اصلاح نمایند.
چنانچه کسی به کتاب های میرزا حسینعلی بهاء مراجعه نماید، پی می برد این پیامبر خود خوانده بهائیان مانند یک انسان معمولی از هر نوع علم و دانشی تهی بوده و نوشته های او فاقد قواعد علمی، ادبی، صرفی و نحوی می باشد و چه بسا با قواعد علمی و ادبی در تضاد و تقابل نیز باشد. همچنانکه این پیامبر نوظهور بهائیت خود به این مطلب اعتراف نموده و در کتاب اقدس صفحه 98 از علمای اسلام و دانشمندان اسلامی عاجزانه درخواست عفو کرده می نویسد: «قل يا معشر العلمآء لا تزنوا کتاب الله بما عندکم من القواعد و العلوم انّه لقسطاس الحقّ بين الخلق قد يوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الأعظم و انّه بنفسه لو أنتم تعلمون». ای گروه دانشمندان و علمای اسلام، شما کتاب خدا (أقدس) را با آنچه از قواعد و علوم نزد شماست، سنجش نکنید چرا که کتاب خدا، ترازوی حق در میان مردم است که همه امور امت ها باید با این میزان و ترازوی بزرگ سنجیده شود و این ترازو با خودش، اگر شما بدانید.
چنانچه علمای اسلام بخواهند همین عبارت حسینعلی را بفهمند، ناگزیر باید از دانش لغت و إعراب (صرف و نحو) و قواعد و ضوابط عربی بهره گیری کنند، لذا کسی که از زبان عربی و قواعد آن اساساً آگاهی ندارد، هرگز مفهوم این پیام را درک نخواهد کرد. پس نهی حسینعلی بهاء از توجه علما به قواعد و موازین، چه معنائی می تواند داشته باشد، جز اینکه خطاها و کژگوئی های او را نادیده انگارند و با ضوابط علمی نسنجند. ولی آیا خدا از بندگانش تقاضای اغماض و چشم پوشی از خطاها و اشکالاتش را می کند؟