نظریات فرقه ها را در حد امکان توضیح دادیم و حال به بیان دیدگاه شیعه در مورد عصمت می پردازیم ، شیعه قائل است که همه پیامبران و همچنین ائمه اطهار علیهم السلام از مقام عصمت برخوردارند .
دیدگاه علماء بر این است که اجماع حجت می باشد و علت این اجماع را وجود معصوم می دانند به همین علت باید معصوم از مقام عصمت برخوردار باشد تا ما بتوانیم این اجماع را حجت بدانیم .
دلایل عقلی بر عصمت
اولین دلیلی که اهل شیعه بر عصمت پیامبران و جانشینان انها قائل است ، دلیل عقلی می باشد .
مشخص و واضح است که نصب پیامبران و جانشین آنها عبث نمی باشد و از این کار خداوند غرض مهمی دارد . این غرض با عصمت تأمین می شود و اگر عصمت نباشد این هدف حاصل نمی باشد پس نبی و امام باید معصوم باشد .
خواجه نصیر در تجرید می نویسد :
عصمت در نبی واجب است تا اطمینان به او حاصل شود ودر نتیجه غرض از فرستاده شدن او حاصل شود . (. كشف المراد في شرح تجريد الإعتقاد: 471.)
اری خداوند مستقیم نمی تواند با بندگان ارتباط بر قرار کند ناچارا باید واسطه ای باشد واین واسطه نمی تواند از ملائکه باشد به این دلیل که باید نبی و امام الگو عملی برای انسانها باشد به همین علت باید از جنس آنها باشد تا انسانها بتوانند در عمل از آنها الگو بگیرند و این واسطه را باید خداوند خودش تعیین و نصب کند و هیچ کس در این کار شایستگی دخالت ندارد و خداوند نبی و امام را نصب کرده است و هیچ کوتاهی از جانب خداوند نمی باشد و خداوند از این نصب غرضی داشته است و خواهان تحقق آن می باشد و تامین این هدف و غرض متوقف بر اطمینان مردم به آن امام الهی است و اگر مردم به امام اعتماد نکرده و او را قبول نداشته باشند ، غرض الهی محقق نمی شود .
دومین دلیل اعتبار سنت در گرو عصمت هست
مرحوم شهيد ثانى مىنويسد:
وأمّا علم الحديث فهو أجلّ العلوم قدراً وأعلاها رتبة وأعظمها مثوبةً ...وهو ما أضيف إلى النبي وإلى الأئمة المعصومين قولًا أو فعلًا أو تقريراً أو صفة حتى الحركات والسكنات واليقظة والنوم(منية المريد: 369- 370)
علم حديث پس از قرآن بالاترينِ علوم از نظر قدر و منزلت، برترينِ علوم از نظر رتبه و جايگاه، و عظيمترينِ علوم از نظر اجر و پاداش است ... آن علم برگرفته از پيامبر و امامانى است كه در گفتار، كردار، تقرير و يا صفتى از صفات همچون حركات، سكنات، خواب و بيدارى معصوم هستند.
در بيان اين سخن شهيد ثانى بايد گفت: دين مقدس اسلام بر سه محور اساسى استوار است:
يكم: اعتقادات؛
دوم: احكام؛
سوم: اخلاق.
اگر کسی این محورها را داشته باشد فقیه است و هر سه محور را از قرآن اخذ می کند . قرآن كلام خدا و مورد قبول تمامى مسلمانان است و سنّت مجموعه عقائد، احكام و آدابى است كه از رفتار، گفتار و تقرير پيامبر و جانشينان او عليهم السلام سرچشمه مىگيرد. پس پيامبر اكرم و امام بايد در قول، فعل و تقرير معصوم باشند تا بتوان سنّت را منبع معتبر و مورد اعتمادى براى اخذ دين برشمرد.
در قرآن عمومات، اطلاقات و مجملات فراوانى وجود دارد كه مخصّصات، مقيّدات و مبيّنات آنها در سنّت بيان شده است. پس در فهم قرآن و احكام آن به سنّت نيازمنديم؛ سنتى كه بايد به شخصى معصوم مستند باشد تا رفتار و گفتار و حتّى تقرير (سكوتى كه از آن رضايت استفاده شود) او حجّت و مورد اعتماد باشد. محال است پيامبر و امامى كه از طرفى منصوب از جانب خداوندند و حجت او بر خلق، اما از طرفى ديگر از آنان خطا، سهو و نسيان سر بزند.
سومین دلیل چیزی است که در نزد عقلائ معروف است و آن قاعده «فاقد الشيء لا يعطي»؛ یعنی كسى كه ندارد چگونه ببخشد؟!
مرحوم علامه مجلسى در اين باره مىفرمايد:
واعتقادنا فيهم أنهم موصوفون بالكمال والتمام والعلم من أوائل أمورهم إلى أواخرها، لا يوصفون في شيء من أحوالهم بنقص ولا جهل (بحار الأنوار: 11/ 72، به نقل از الإعتقادات في دين الإماميّة: 96.)
اعتقاد ما درباره معصومين اين است كه ايشان موصوف به كمال و تمام در تمامى امور و موصوف به علم از ابتداى عمر تا آخر آن هستند، و هرگز و در هيچ جهتى از احوالاتشان نقصى وجود ندارد.
بر اساس اين عبارت، معصوم هيچ گاه به نقص، جهل، انحراف، سهو، خطا و فراموشى دچار نمىشود؛ زيرا كار نبى يا امام رساندن بشريّت به كمال است، پس چگونه كسى كه ناقص است مىتواند ديگران را به كمال برساند؟ جاهل چگونه مىتواند به ديگران علم بدهد؟ و كسى كه ندارد چگونه ببخشايد؟
در نتيجه آن كه هدايت ديگران را بر عهده دارد، بايد داراى تمامى كمالات بوده و از هر نقصى مبرا باشد و اين همان معصوم است. پس با نبود عصمت، هدايتى حاصل نمىشود.
==================================
برای مشاهده ی مطالب مرتبط
آیات عصمت در قرآن
دلالت آیه کونوا مع الصادقین بر عصمت
دلالت آیه عهد بر عصمت