(قسمت اول)
برای درک و فهم هویت حقیقی علم ومعلوم عالم راهی جز رجوع به آیات خدا نداریم مثلاً از آیهی «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»[۱] (و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههایش نزد ماست، و جز به اندازه معین از آن پدید نمیآوریم) البته قرآن هندسه و نظامی دارد که مطابق سرشت وفطرت انسان است که حکماء با رجوع به قرآن با روشی ثواب که امام خامنه ی درباره روش رجوع به قرآن چنین می فرماید:
قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیهی بر روی هر کلمهای از کلمات و هر ترکیبی از ترکیبهای کلامی و لفظی. انسان هرچه بیشتر تدبر کند، تأمل کند، انس بیشتری پیدا کند، بهرهی بیشتری خواهد برد(*)
طبق مباحث گذشته نظرات حکما که علم را «عین و مساوق وجود» میدانستند مطالب بسیار ظریف و دقیقی در شناخت هویت حقیقی علم از آیه ی بالا بفهمیم که:
الف) علم از حیث اینکه «شیء» است خزینه دارد[۲]:
علم هم خزائنی نزد خدا[۳] دارد که در آن خزائن نامحدود[۴] است ولی هنگام نزول به خاطر محدودیت «عالم منزِل» بهقدر و اندازهی عالم محدود منزل (بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ)[۵]، نازل میشود.
ب) علم از حیث اینکه مساوق با اشیاء است:
علم در خزائن و در منازل اشیاء، مساوق با اشیاء هست ولی اشیاء هم به خاطری حدودی که نظامِ محدودِ عالمِ منزل به این اشیاء میدهد علمشان -که مساوق با شیئیت آنهاست- هم محدود به سعه ی وجودی آنها میشود؛ پس تمامی اشیاء، نزد خداوند تعداد معدودی خزائن دارند که این اشیاء در اولین خزینه خود، قدر (حد و اندازه) ندارد اما وقتی خداوند این اشیاء را به عالم پایین نازل میکند چون عالم پایین، نسبت به عالم بالا، محدود است پس آن اشیاء از هر مرتبه از خزینهی خود، متناسب با محدودیت خزینهی پایین نازل میشود بهطوریکه محدودیتهای عالم پایین را دارا میشوند، سپس این نزول به پایینترین عالم – یعنی عالم خلق که دنیا نامیده میشود- میرسد باز اشیاء قبل نزولشان حتماً محدود یا تقدیر گردیدند تا بهاندازهی ظرفیت عالم پایین نزول یا تجلی گردند[۶] ولی اشیاء بااینکه متخلق و محدود بهنظام این عالم هستند ولی شیء بودن خود را از دست ندادند.
…………………………………………………………………………..
* بیانات امام خامنه ی در دیدار قاریان ۱۳۹۱/۰۴/۳۱
[۱] قرآن، حجر، ۱۵.
[۲] (وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ) عمومیتش از سیاق نفى آن استفاده مىشود و نیز با تأکیدش به کلمه «من» شامل تمامى موجودات (ازجمله علم) که اطلاق «شىء» بر آن صحیح باشد مىشود، چون کلمه «شىء» از عمومیترین الفاظ است که هیچ فردى از موجودات از دایره شمول آن بیرون نمىماند (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی،۱۳۷۵، زیر آیه ۱۵ سورهی حجر).
[۳] از آیه (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ) استفاده میشود خزائن خدا هر چه باشند امور ثابتى هستند که دستخوش زوال و تغیر نمىشوند و چون مىدانیم که اشیاء در این عالم مادى محسوس، متغیر و فانى هستند و ثبات و بقایى ندارند، مىفهمیم که خزائن الهى مافوق این عالم مشهودند (همان).
[۴] با جمع آمدن (خزائنه) میفهمیم خزائن هر چیز متعدد است که بعضى مافوق بعضى و درعینحال محدود نیستند، چون خزینه بالا مقدر بهقدر خزینه پایین نیست (همان).
[۵] یعنی در آن حینى که نازل مىشود و نزولش تمام و وجودش ظاهر مىگردد معلوم خدا است، پس هر موجودى قبل از وجودش معلوم القدر و معین القدرعند الله است (همان).
[۶] نزول به معناى خلقت و توأم با قدر است یعنی حدود وجود اشیاء است مثلاً ظهور وجود زید با همان حدود معلومى است که با آن خلق و نزول پیداکرده است (تفسیر المیزان، علامه طباطبایی،۱۳۷۵، زیر آیه ۱۵ سورهی حجر).
==========================
برای مشاهده ی مطلب مرتبط
تبیین قرآنی علم ،عالم و معلوم (قسمت دوم)