امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (ليس بين الله و بين احد من خلقه، ملك مقرب، و لا نبى مرسل، و لا من دون ذلك من خلقه، كلهم، الا طاعتهم له، فاجتهدوا فى طاعة الله، ان سركم ان تكونوا مؤمنين حقا) «بين خدا و احدى از مخلوقات، از فرشته مقرب، تا پيامبر مرسل، و يا هركسى كه پائين تر از آنهاست، هيچ رشتهاى، جز رشتهاى بندگى و اطاعت از او نيست، پس اگر شما مىخواهيد كه به راستى مؤمن باشيد، در اطاعت پروردگار كوشا باشيد.»
امير مؤمنان علي عليه السلام فرمود: (ان محاسن الاخلاق صلة بين الله و عباده) «خصلتهاى نيكوست كه رشته ى اتصال خدا و بندگان است.»
در اين مضمون روايات بى شمارى در كتب شيعه از پيشوايان معصوم نقل شده كه به حد تواتر مىرسد، ولى مىبينم كه گروهى با كمال بى شرمى و پرروئى به شيعه تهمت مىزنند كه آنان پيشوايان خود را در حد الوهيت و يا نيمه الوهيت مىدانند!! در حالى كه شيعه معتقد است كه تنها عمل صالح وسيله ى جلب رضاى پروردگار است و چيزى جز بندگى و اخلاق نيكو و اعمال شايسته، رشته ى پيوند خدا و خلق نيست اما امامان معصوم از نظر شيعه، پناه مردمان در شناخت حلال و حرام، و مرجع مطمئن در مسائل مذهبى و اعتقادات دينى مىباشند اما در مورد شفاعت بايد بگوئيم كه همهى مسلمانان- از شيعه و سنى- در اصل شفاعت اتفاق نظر دارند، و آنچه مورد اختلاف است اينست كه آيا شفاعت فقط در مورد اطاعت پيشگان است يا اهل معصيت را نيز شامل مىشود؟ گروه معتزله گفته اند كه شفاعت به اهل اطاعت اختصاص دارد و هرگز پيامبر رحمت در مورد اهل معصيت شفاعت نمىكند، به دليل اين آيه ى شريفه كه مىفرمايد: ما للظالمين من حميم، و لا شفيع يطاع؛ «براى ستم پيشگان دوست و يا شفاعت كنندهاى كه شفاعتش مقبول افتد نيست.»[1] ولى شيعيان، اشعرى ها، و گروه مرجئه مىگويند: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد گناهكاران امت شفاعت خواهد فرمود، و با اين گفتار بين دو آيه را جمع مىكنند: يكى آياتى كه شفاعت را به طور كلى نفى كرده، همانند آيهى فوق. ديگرى آياتى كه شفاعت را فى الجمله اثبات مىكند، مانند آيهى شريفه زير: و لا يشفعون إلا لمن ارتضى؛ «شفاعت نمىكنند جز در مورد كسانى كه او بپسندد.»[2] و بدين گونه شفاعت را از كافران نفى كرده به عاصيان از مؤمنان اثبات كرده اند آنچه من معتقدم اينست كه پيامبر اكرم به كسى كه به ديگران ظلم كرده و به حقوق آنان تجاوز كرده، شفاعت نمىكند و به كسى كه از رقبه ى ايمان خارج شده شفاعت نمىكند، ولى به كسانى كه به خود ستم كرده، و در وظائفى كه بين او و پروردگارش هست كوتاهى نموده است، ولى ضررش به ديگرى نرسيده است، شفاعت مىكند گواه اين گفتار حديث شريفى است كه مىفرمايد: (لا ينال شفاعتى رجلان: سلطان عسوف غشوم، و زناء مارق فى الدين) «شفاعت من به دو نفر نمىرسد: يكى پادشاه ستم پيشه ى تجاوزگر ديگرى شخص زناكار بيرون از دين و آئين.» در حديث مشهور كه شيعه و سنى نقل كرده اند آمده است: «شخص مؤمن در حال ايمان هرگز مرتكب زنا نمىشود، و هر كس اين كار را انجام دهد ايمان از او كنده مىشود همانند پيراهنى كه از تن آدمى كنده مىشود.» علماى اسلامى از شيعه و سنى در پيرامون اين حديث گفتگوى فراوان نموده اند و گفته اند: اين حديث از احاديث مشكل و مشتبه است، زيرا به صراحت دلالت مىكند كه شخص زناكار از ايمان خارج است، درحالىكه همهى مسلمانان از نظر ازدواج، ارث، نماز ميت و دفن در قبرستان مسلمانان، با او معامله ى يك فرد مسلمان مىكنند و تفسير و تأويل اطمينان آورى نكرده اند حقيقت امر اينست كه هركسى كه شهادتين را به زبان آورد، به وحدانيت خدا و رسول پيامبر اكرم اعتراف نمود، دو جهت در اينجا منظور است، يكى اينكه ما با او چگونه معامله كنيم؟ ديگر اينكه خداوند با او چگونه معامله خواهد نمود؟! اما وظيفه ى ما اينست كه با او معامله ى مسلمان كنيم، در مسائل نكاح، ارث و غير آن، و هيچ عملى از اعمال او در اين مسئله تأثير ندارد، چنانكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله با منافقان چنين مىكرد، اگرچه مىدانست آنها دروغگو و چند چهره هستند. و به طورى كه در روايت آمده است: «هر كس بگويد: لا اله الا الله، محمد رسول الله، جان و مالش حرام است.» اما اينكه خداوند؛ با او چه معاملهاى خواهد داشت؟ طبيعى است كه او معامله ى كسى خواهد كرد كه به خدا و پيامبر و روز رستاخيز ايمان نداشته باشد، چنانكه در حديث مورد بحث از كنده شدن ايمان چون كنده شدن پيراهن تعبير شده است و معناى حديث اين خواهد بود كه شخص زناكار در مسائل ظاهرى و روابط عمومى در حكم مسلمان است، و در مسائل اخروى همانند يك كافر محاسبه و مجازات خواهد شد. [1]
( 1)- سوره غافر، آيه 19. [2] ( 2)- سوره انبياء، آيه 28.
====================================
برای مشاهده مطلب مرتبط
محدوده ی شفاعت