مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب چرا ایستادی؟
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

حقیری هستم. از تاریخ 20 مهر 1400 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 4 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
چرا ایستادی؟

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

 چرا ایستادی؟

 کیف را روی شانه انداخت. چادر پوشید.

علی ساک را برداشت و از اتاق بیرون رفت: «زود باش مهسا! به پرواز نمیرسی! »

مهسا نگاهی به مادرشوهرش که بی حرکت روی تخت افتاده بود انداخت: «لحظه ی آخری چرا باید زنگ بزنه بگه نمی تونم بیام ‌؟»

دلش برای زیارت بال بال می زد. کفش ها را  پوشید. در را باز کرد.

-:«علی حالا که پرستار گفت نمی یاد  چکار می کنی؟»

علی در چهارچوب در ایستاد. مهربانی را در نگاهش ریخت:«تو برو یه کارش می کنم. همین که این چند ماه از مادرم پرستاری کردی ممنونم.»

 برگشت و ساک را داخل ماشین گذاشت:«چرا ایستادی ؟بیا دیگه!»

-:«یعنی آقا  امام رضا(ع) راضیه من این مریض رو  تنها بذارم، علی که نمی تونه مرخصی بگیره.»

اشک روی گونه اش را با گوشه ی چادر پاک کرد.

-:«چی شد پس؟ بیا دیگه!»

-:«نه علی، فرقی با مادرم نداره.  فرصت برای زیارت هست. »


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما