مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب آخریش بودی(روابط دختر و پسر)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

yusuf هستم. از تاریخ 24 بهمن 1395 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 10 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
آخریش بودی(روابط دختر و پسر)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تا صدای پسرک از آن طرف خط قطع شد،گوشی را انداخت روی تختش، همانطور که  نشسته بود زانوهایش را بغل کرد، تا سرش به زانوها رسید چشم هایش خیس شد. جایی وسط سینه اش می سوخت، انگار که کوره آتشی گرم شده و می خواهد تمام وجودش را بسوزاند، آب کند و از چشمانش قطره قطره بچکاند. چند کلمه بی اراده مدام در ذهنش تکرار می شد: بی معرفت، نامرد، سنگدل ... . صورت دخترک کوچک تر از آن بود که آن همه اشک را نگه دارد، سر ریز شد، از روی گونه ها، چانه و صورت معصومش. کوره ای که در دلش گُر گرفته بود سرد نمی شد. دلش را می سوزاند. دلش برای خودش می سوخت؛ برای دلی که داده بود. دل، گوهری قیمتی که حالا شکسته بود.

چشمش که خوب بارید، سرش که حسابی سنگین شد، دلش که کمی آرام شد، آستینش را روی صورتش کشید، روی چشمهایش و با حالتی که انگار به کشفی جدید رسیده باشد، گوشیش را برداشت، بدون معطلی شماره ای را از لیست مخاطبینش حذف کرد. زیر لب گفت: آخریش بودی.


=============================

برای مشاهده ی مطالب بیشتر

پرنده سیاه (روابط دختر و پسر با دیگری قبل ازدواج)
روابط دختر و پسر با دیگری قبل ازدواج

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما