دلاوری و اقتدار در همه زندگی امام حسین علیه السلام موج می زد اما در کربلا درخشندگی ویژه ای داشت.
اقتدار امام، الهی بود. از نمازهای شبانه، از دعای دل نشین عرفه، از دستگیری های فقرا در مدینه و از مهربانی با اهل و خانواده.
امام سر تا پا اطاعت از خدا بود و عزتش را از او گرفته بود.
آن قدر این اقتدار و عزت ، شیرین بود که همه آن را دوست داشتند و تلاش می کردند تا خود را در سایه آن قرار دهند. همه. از پیرمرد کهن سال گرفته تا کودک چند ماهه.
اقتدار و عزت امام آن قدر باشکوه بود و پر ابهت، که اهل کربلا را با او می شناسند؛
یار امام،
برادر امام،
فرزند امام،
همسر امام،
خواهر امام.
حتی یکی از جوانان در رجزخوانی به جای آنکه نام و قبیله اش را بگوید، خود را چنین معرفی کرد:
أمیری حسین و نِعمَ الأمیر؛ امیر من حسین است و چه خوب امیری است.
امام، مقتدرانه همه را به گرد خود جمع کرده بود.