هشتمین شعاع از انوار مقدس الهی و آفتاب عالم تاب امامت و ولایت در یازدهم ذی العقدة سال یک صد و چهل و هشت هجری قمری در مدینه منوره در خانه ی نورانی هفتمین حجت و خلیفه خدا، حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیهما از مادری پاک و بزرگواری به نام نجمه خاتون سلام الله علیها قدم به هستی گذاشت و جهان را به قدوم خود منور ساخت. شرافت و برتری والدین آن حضرت بر هیچ کسی پوشیده نبوده و نیست. نامش را علی گذاشتند اما در این گیتی پهناور به رضا ملقب گردید. سال 183 زمانی که هارون الرشید، شهادت امام کاظم سلام الله علیه را رقم زد، یادگار آن حضرت در سن سی و پنج سالگی بر مسند امامت قرار گرفت و سکان هدایت عالم به ایشان سپرده شد. در سال دویست هجری، زمانی که مامون عباسی با اجبار حضرت را به خراسان فراخواند، هفده سال از مدت امامت ایشان گذشته بود. سر انجام حیله های مامون عباسی کار خود را کرد و در پایان ماه صفر سال دویست و سه هجری، عالمیان در غم از دست دادن هشتمین خورشید هدایت فرو رفتند. متنی که در پیش روی شماست، اشاره به نظرات تنی از علمای اهل سنت پیرامون شخصیت والای آن حضرت می باشد. ابی نواس (قرن سوم) ابن خلکان بعد از ذکر نام مبارک حضرت امام رضا سلام الله علیه، به قضیه شعر ابی نواس درباره آن حضرت علیه السلام چنین اشاره می کند: قیل لی أنت أحسن الناس طرا فی فنون من الکلام النبیه لک من جید القریض مدیح یثمر الدر فی یدی مجتنیه فعلام ترکت مدح ابن موسى والخصال التی تجمعن فیه قلت لا أستطیع مدح إمام کان جبریل خادما لأبیه وکان سبب قوله هذه الأبیات أن بعض أصحابه قال له ما رأیت أوقح منک ما ترکت خمرا ولا طردا ولا معنى إلا قلت فیه شیئا وهذا علی بن موسى الرضا فی عصرک لم تقل فیه شیئا فقال والله ما ترکت ذلک إلا إعظاما له ولیس قدر مثلی أن یقول فی مثله ثم أنشد بعد ساعة هذه الأبیات: مطهرون نقیات جیوبهم تجری الصلاة علیهم أینما ذکروا من لم یکن علویا حین تنسبه فما له فی قدیم الدهر مفتخر الله لما برا خلقا فأتقنه صفاکم واصطفاکم أیها البشر فأنتم الملأ الأعلى وعندکم علم الکتاب وما جاءت به السور به من گفته شد تو در رشته سخن از همه مردم برتری. تو ثناگویان بسیاری داری. کسی که پای سخن تو بنشیند، گویا درّ و جواهر می چیند. با این اوصاف چرا با آن همه کمالات و خصلت های نیکوی فرزند موسی بن جعفر، مدح او را ترک کرده ای؟ در جواب گفتم: من هرگز توان مدح شخصیتی را که جبرئیل خادم پدرش بود، ندارم. علت این سروده ابی نواس این بود که روزی یکی از اصحاب ابونواس به وی گفت: فردی وقیح تر از تو را ندیده ام. تو درباره هر چیزی حتی شراب شعر سرودهای؛ در حالی که در زمان تو علی بن موسی الرضا هست و تو درباره او هیچ شعری نسرودهای؟! ابونواس در پاسخ گفت: به خدا قسم، شعر نگفتن من به علت بزرگواری ایشان است؛ چرا که من در آن حدّ نیستم که درباره چنین شخصیتی شعر بسرایم. پس از لحظاتی این ابیات را سرود: اینان پاک سرشتان و پاکدامنانی هستند که هر کجا نامشان برده شود، بر آنان درود و صلوات نثار می شود. هر کس که نسبش به آل علی نرسد، هیچ چیزی برای فخر و افتخار نخواهد داشت. هنگامی که خداوند عزوجل مخلوقات را آفرید، خاندان شما را از میان این مخلوقات برگزید. شمایید افراد والا مقام و نمونه که علم کتاب و تفسیر قرآن نزد شماست. إبن خلکان، ابوالعباس شمس الدین أحمد بن محمد بن أبی بکر (متوفاى681هـ)، وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج 3 ص 268 و 269 ، تحقیق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان. الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج 2 ص 175 ، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی – مصر. خزرجی (متوفای329هـ ) خزرجی انصاری یمنی پیرامون حضرت رضا علیه السلام چنین می نگارد: ( ق ) علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الهاشمی أبو الحسن الرضا ... وکان سید بنی هاشم وکان المأمون یعظمه ویجله. علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب هاشمی ، ابوالحسن رضا ... ایشان بزرگ بنی هاشم بود و مأمون عباسی همواره ایشان را بزرگ میداشت و تجلیل میکرد. الخزرجی الأنصاری الیمنی، الحافظ الفقیه صفی الدین أحمد بن عبد الله (متوفای329هـ )، خلاصة تذهیب تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 1 ص 278 ، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة دار النشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة/دار البشائر، حلب / بیروت، الطبعة: الخامسة 1416 هـ. مسعودی (متوفاى346هـ) مسعودی شافعی نیز پیرامون جلالت آن حضرت از قول مامون عباسی چنین مینویسد: ووصل إلى المأمونُ أبو الحسن علی بن موسى الرضا، وهو بمدینة مَرْوَ، فأنزله المأمون أحسنَ إنزال، وأمر المأمون بجمیع خواص الأولیاء، وأخبرهم أنه نظر فی ولد العباس، وولد علی رضی الله عنهم، فلم یجد فی وقته أحداً أفْضَلَ ولا أحَقَّ بالأمر منعلی بن موسى الرضا، فبایَعَ له بولایة العهد، وضرب اسمه على الدنانیر والدراهم. و علی بن موسی الرضا علیه السلام به مأمون رسید درحالیکه مأمون در شهر مرو بود. پس مأمون ایشان را در آنجا به بهترین نحو جای داد و به همه دوستان و خواص نزدیکان فرمان داد و آنان را آگاه کرد که او همه بنی عباس و اولاد علی بن ابیطالب علیه السلام را مورد ملاحظه و بررسی قرار داده و در این زمان احدی را برای مسئله امامت ، برتر و شایسته تر از علی بن موسی الرضا علیه السلام نیافته است. بدین خاطر با ایشان به عنوان ولایتعهد خود بیعت کرد و به نام علی بن موسی الرضا علیه السلام سکه دینار و درهم زد. المسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 2 ص 48 ، طبق برنامه الجامع الکبیر. شبیه همین متن در منبع ذیل نیز نقل شده است: الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 9 ص 392 ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.. ابن حبان (متوفاى354 هـ) محمد بن حبان در خصوص امام در کتاب الثقات خود چنین می نویسد: على بن موسى الرضا وهو على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن أبى طالب أبو الحسن من سادات أهل البیت و عقلائهم وجلة الهاشمیین ونبلائهم یجب أن یعتبر حدیثه. علی بن موسی الرضا که فرزند موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب است. کنیه ایشان ابوالحسن و از بزرگان و عقلای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و بنی هاشم و از افراد شریف و نجیب آنان است که معتبر دانستن حدیث ایشان واجب است. التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 8 ص 456 ، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م. وی پیرامون زیارت قبر امام رضا سلام الله علیه نیز چنین میگوید: وقبره بسناباذ خارج النوقان مشهور یزار بجنب قبر الرشید قد زرته مرارا کثیرة وما حلت بی شدة فی وقت مقامى بطوس فزرت قبر على بن موسى الرضا صلوات الله على جده وعلیه و دعوت الله إزالتها عنى إلا أستجیب لی وزالت عنى تلک الشدة وهذا شیء جربته مرارا فوجدته کذلک. و قبر علی بن موسی الرضا علیه السلام در سناباد بیرون منطقه نوقان مشهور و زیارتگاه است. من بارها مرقدش را زیارت کردهام و در هنگامی که در طوس بودم هرگاه مسئله مشکل و سختی برایم پیش میآمد، به زیارت مرقد علی بن موسی الرضا –که صلوات خدا بر جدش و بر او باد- میرفتم و رفع آن مشکل را از خدا درخواست میکردم، قطعا و صد در صد دعایم مستجاب میشد و آن مشکل از من رفع میشد و این مسئله را بارها تجربه کردم و مشکلم رفع شد. التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد ابوحاتم (متوفاى354 هـ)، الثقات، ج 8 ص 457 ، تحقیق: السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولى، 1395هـ – 1975م. حاکم نیشابوری (متوفای 405 ه-) حاکم نیشابوری در فضیلت امام رضا علیه السلام و زیارت ایشان میگوید: ابو الحسن الامام الشهید ... استشهد بسناباد من طوس ... و قال الرضا رضى اللّه عنه: «من زارنى على بعد دارى اتیته یوم القیمة [فى ] ثلث مواطن اخلّصه من اهوالها، اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا و عند الصراط و عند المیزان.» علی بن موسی الرضا ابو الحسن امام شهید است ... که در سناباد طوس به شهادت رسید ... و امام رضا که خدا از او راضی بود، فرمود: هر کس مرا در دوری از وطنم (در مشهد طوس) زیارت کند، روز قیامت در سه موقعیت نزد او خواهم رفت و از خطرات آنجا او را نجات خواهم داد. هنگامی که نامه های اعمال برخی به دست راست و برخی دیگر به دست چپشان داده میشود، هنگام عبور از پل صراط و هنگام حسابرسی و میزان اعمال. حاکم نیشابوری، ابو عبدالله (متوفای 405 ه-)، تاریخ نیشابور، نشر آکه، تهران، اول، 1375ش سمعانی (متوفای562هـ) وی نیز پیرامون حضرت رضا سلام الله علیه چنین می نویسد: والرضا کان من أهل العلم والفضل مع شرف النسب. علی بن موسی الرضا علیه السلام از اهل علم و فضیلت و شریف النسب است. السمعانی، أبی سعید عبد الکریم بن محمد ابن منصور التمیمی (متوفای562هـ)، الأنساب، ج 3 ص 74 ، تحقیق: عبد الله عمر البارودی، دار النشر: دار الفکر - بیروت ، الطبعة : الأولى 1998م . ابن جوزی (متوفای 597 ه) ابن جوزی نیز درباره مقام علمی آن حضرت می نویسد: وکان یفتی فی مسجد رسول الله صلی الله علیه وآله وهو بن نیف وعشرین سنة. و علی بن موسی الرضا علیه السلام در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله فتوا میداد درحالیکه عمر او بیست و اندی سال بود. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی بن محمد، (متوفای 597 ه-) المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم ، ج 10 ، ص 119، 120 ، دار النشر : دار صادر - بیروت - 1358 ، الطبعة : الأولى فخر رازی (متوفاى604هـ) فخر الدین رازی، از علمای شافعی مذهب پس از بیان مباحث مختلف پیرامون شان نزول سوره ی کوثر، یکی از مصادیق کوثر را فرزندان حضرت صدیقه شهیده سلام الله علیها بر می شمارد: والقول الثالث : الکوثر أولاده قالوا : لأن هذه السورة إنما نزلت رداً على من عابه علیه السلام بعدم الأولاد ، فالمعنى أنه یعطیه نسلاً یبقون على مر الزمان ، فانظر کم قتل من أهل البیت ، ثم العالم ممتلىء منهم ، ولم یبق من بنی أمیة فی الدنیا أحد یعبأ به ، ثم أنظر کم کان فیهم من الأکابر من العلماء کالباقر والصادق والکاظم والرضا علیهم السلام والنفس الزکیة وأمثالهم. و قول سوم (در تفسیر کوثر این است که): کوثر فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله است.گفتند: بخاطر اینکه این سوره در ردّ کسی نازل شد که از پیغمبر بخاطر نداشتن فرزند عیبجویی میکرد. پس معنا این است که خدا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسلی عطا فرموده که در طول زمان باقی مانده است. نگاه کن که چقدر از اهل بیت پیامبر علیهم السلام کشته شدند! درحالیکه اکنون عالم آکنده از ایشان است! و از بنی امیه احدی باقی نمانده است که قابل توجه باشد. سپس نگاه کن که چقدر در بین ایشان از بزرگان و علما وجود دارند مانند (ائمه اطهار) باقر ، صادق ، کاظم و رضا علیهم السلام و نفس زکیه و مانند ایشان. الرازی الشافعی، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی (متوفاى604هـ)، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج 32 ص 117 ، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. ابن اثیر (المتوفى : 606هـ) ابن اثیر جزری شافعی در جامع الاصول در خصوص کثرت فضائل حضرت چنین مینویسد: علی بن موسى الرِّضا هو أبو الحسن ، علی بن موسى بن جَعْفَر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الهاشمی، المعروف بالرِّضا ... وإِلیه انتهت إِمامة الشِّیعة فی زمانه. وفضائله أکثر من أن تُحْصى ، رحمة الله علیه ورضوانه. علی بن موسی الرضا؛ ایشان ابوالحسن ، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب و هاشمی است. معروف به رضاست ... و امامت شیعه در زمان ایشان به ایشان منتهی میشد و فضائلش بیشتر از آن است که گردآوری شود. رحمت و رضوان خدا بر او باد. ابن أثیر الجزری، المبارک بن محمد ابن الأثیر (المتوفى : 606هـ)، معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج 12 ص 715 ، تحقیق: بشیر عیون، ط دار الفکر. ذهبی (متوفاى748 هـ) شمس الدین ذهبی از دیگر علمای اهل سنت نیز می نویسد: علی الرضى الإمام السید أبو الحسن علی الرضى بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی بن الحسین الهاشمی العلوی المدنی... وکان من العلم والدین والسودد بمکان ... وقد کان علی الرضى کبیر الشأن أهلا للخلافة. علی الرضا امام و آقا هست. ابوالحسن علی الرضا فرزند موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی بن الحسین هاشمی علوی مدنی ... از نظر علم و دین و شرافت و آقایی دارای مقام والایی بود ... و علی بن موسی الرضا بلند مرتبه و شایسته خلافت و رهبری بود. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 9 ص 387 و 392 ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.. وی همچنین در ذیل نام تک تک ائمه سلام الله علیهم اجمعین پیرامون امام رضا سلام الله علیه چنین می نویسد: وابنه علی بن موسى الرضا کبیر الشان له علم و بیان و وقع فی النفوس صیره المامون ولی عهده لجلالته. و فرزند او (موسی بن جعفر) علی بن موسی الرضا بلند مرتبه است. ایشان دارای علم و بیان و نفوذ در دلها بود. مأمون امام رضا علیه السلام را بخاطر جلالت ایشان ولی عهد خود قرار داد. الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج 13 ص 121 ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.. صفدی (متوفاى764هـ) صفدی شافعی از علمای اهل سنت درباره شخصیت امام رضا علیه السلام چنین مینویسد: علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبو طالب أبو الحسن الرضا ... وهو أحد الأئمة الاثنی عشر کان سید بنی هاشم فی زمانه. علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب ابی الحسن [ملقب به] رضا ... او یکی از ائمه دوازده گانه شیعه و در زمان خود، بزرگ بنی هاشم بود. الصفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک (متوفاى764هـ)، الوافی بالوفیات، ج 22 ص 154 ، تحقیق أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420هـ- 2000م. یافعی (المتوفى: 768هـ) یافعی شافعی در ذیل حوادث سال 203 هجری درباره حضرت چنین می نویسد: وفیها توفی الامام الجلیل المعظم سلالة السادة الاکارم أبو الحسن على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زین العابدین على بن الحسین ابن على بن ابى طالب أحد الائمة الاثنى عشر اولى المناقب الذین انتسبت الامامیة الیهم. و در سال 203 هجری امام جلیل بزرگوار، سلاله سادات کریم ابوالحسن علی بن موسی فرزند جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب رحلت کرد. ایشان یکی از امامان دوازده گانه دارای مناقب است که امامیه به ایشان منتسب است. الیافعی، أبو محمد عفیف الدین عبد الله بن أسعد بن علی بن سلیمان (المتوفى: 768هـ)، مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة ما یعتبر من حوادث الزمان، ج 2، ص 10، حاشیه: خلیل المنصور، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1997 م ابو المحاسن بردی ظاهری (متوفاى874هـ) یوسف بن تغری بردی بن عبد الله ظاهری حنفی نیز در حوادث سال 203 هجری چنین مینویسد: وفیها توفی علی الرّضى ابن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبى طالب، الإمام أبو الحسن الهاشمىّ العلوىّ الحسینىّ، کان إماما عالما ... وکان علی هذا سید بنی هاشم فی زمانه وأجلّهم، وکان المأمون یعظمه ویبجله ویخضع له و یتغالى فیه. در سال 203 هجری علی بن موسی الرضا فرزند موسی الکاظم بن جعفر بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن ابیطالب امام ابوالحسن هاشمی علوی حسینی از دنیا رحلت فرمود. ایشان امام و عالم بود و آقای بنی هاشم و بزرگ آنان در زمان خود بود. مأمون همواره ایشان را تعظیم و تکریم میکرد و در برابرش خاضع بود و درباره او مبالغه میکرد. الأتابکی، جمال الدین أبی المحاسن یوسف بن تغری بردى (متوفاى874هـ)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة، ج 2 ص 174 و 175 ، ناشر: وزارة الثقافة والإرشاد القومی – مصر. سمهودی (متوفای 911 ه) سمهودی از علمای شافعی درباره حضرت رضا علیه السلام می نویسد: فکان أوحد زمانه جلیل القدر. علی بن موسی الرضا (در علم و تقوی) یگانه زمان خودش و جلیل القدر بود. السمهودی، علی بن عبد الله بن أحمد الحسنی الشافعی (متوفای 911 ه-)، جواهر العقدین، ص 446، بیروت، دار الکتب العلمیة. قرمانی (المتوفى: 1019هـ) قرمانی نیز در فصل مختص به امام رضا سلام الله علیه می نویسد: وکانت مناقبه علیه وصفاته سنیة ... وکراماته کثیرة ومناقبه شهیرة ... و کان رضی الله عنه قلیل النوم، کثیر الصوم، وکان جلوسه فی الصیف علی حصیر وفی الشتاء علی جلدة شاة. و مناقب علی بن موسی الرضا علیه السلام والا و صفاتش بلند مرتبه ... و کراماتش فراوان و مناقبش مشهور بود ... و ایشان که خدا از او راضی باد خوابش کم بود و زیاد روزه میگرفت و در تابستان بر روی حصیر و در زمستان بر روی پوست گوسفند مینشست. القرمانی، أحمد بن یوسف، (المتوفى: 1019هـ)، أخبار الدول و آثار الأول فی التاریخ، ج 1 ص 341-344 ، المحقق، الدکتور فهمی سعد، الدکتور أحمد حطیط، عالم الکتاب. شبراوی (متوفای 1171 ه-) شبراوی شافعی پیرامون کثرت فضائل و مناقب آن حضرت می نویسد: کان رضی الله عنه کریما جلیلا مهابا موقرا ... وکانت مناقبه علّیه و صفاته سنیه ونفسه الشریفة هاشمیة وأرومته الکریمة نبویة کراماته أکثر من ان تحصر و أشهر من ان تذکر. علی بن موسی الرضا علیه السلام کریم، جلیل، با هیبت و با وقار بود ... و مناقبش عالی و صفاتش حسنه و نفسش شریف و هاشمی بود. مرام و روش زندگیش بر اساس روش کریمه نبوی بود. کراماتش بیشتر از آن است که به شمارش آید و مشهورتر از آن است که ذکر شود. الشبراوی الشافعی، عبد الله بن محمد بن عامر (متوفای 1171 ه-)، الإتحاف بحب الأشراف، 58 ، دار النشر: مصطفی البابی الحلبی وأخویه – مصر، بی تا. نبهانی (متوفای 1350 هـ) وی در کتاب خود حضرت را از بزرگان ائمه دانسته و گوید: علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق أحد أکابر الأئمة ومصابیح الأمة، من أهل بیت النبوة و معادن العلم و العرفان و الکرم و الفتوة. کان عظیم القدر، مشهور الذکر. علی الرضا، فرزند موسی الکاظم بن جعفر الصادق یکی از بزرگان ائمه و چراغهای روشن امت از اهل بیت نبوت و معادن علم و عرفان و کرامت و جوانمردی است. بزرگوار و مشهور است. النبهانی، یوسف بن اسماعیل، (متوفای 1350 ه-)، جامع کرامات الأولیاء، ج 2 ص، 311 ، مرکز أهل السنة برکات رضا فور بندر غجرات، هند، الطبعة الأولی، 2001 م. زرکلی (متوفای1410هـ) خیر الدین زرکلی درباره مقام آن حضرت چنین می نویسد: علیّ الرِّضى علی بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق، أبو الحسن، الملقب بالرضى: ثامن الأئمة الاثنی عشر عند الإمامیة، ومن أجلاء السادة أهل البیت وفضلائهم. علی الرضا ، علی بن موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق، ابو الحسن، ملقّب به رضا ، هشتمین امام از امامان دوازدهگانه امامیه و از سادات جلیل القدر و فضلای اهل بیت علیهم السلام است. الزرکلی، خیر الدین (متوفای1410هـ)، الأعلام، ج 5 ص 26 ، ناشر: دار العلم للملایین - بیروت – لبنان، چاپ: الخامسة، سال چاپ : أیار - مایو 1980. داستان حدیث سلسلة الذهب ابن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقه پیرامون حدیث شریف «سلسلة الذهب» چنین می نویسد: ولما دخل نیسابور کما فی تاریخها وشق سوقها وعلیه مظلة لا یرى من ورائها تعرض له الحافظان أو زرعة الرازی ومحمد بن أسلم الطوسی ومعهما من طلبة العلم والحدیث ما لا یحصى فتضرعا إلیه أن یریهم وجهه ویروی لهم حدیثا عن آبائه فاستوقف البغلة وأمر غلمانه بکف المظلة وأقر عیون تلک الخلائق برؤیة طلعته المبارکة فکانت له ذؤابتان مدلیتان على عاتقه والناس بین صارخ وباک ومتمرغ فی التراب ومقبل لحافر بغلته فصاحت العلماء معاشر الناس أنصتوا فأنصتوا واستملى منه الحافظان المذکوران فقال حدثنی أبی موسى الکاظم عن أبیه جعفر الصادق عن أبیه محمد الباقر عن أبیه زین العابدین عن أبیه الحسین عن أبیه علی بن أبی طالب رضی الله عنهم قال حدثنی حبیبی وقرة عینی رسول الله صلی الله علیه وسلم قال ( حدثنی جبریل قال سمعت رب العزة یقول لا إله إلا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی ومن دخل حصنی أمن من عذابی ) ثم أرخى الستر وسار فعد أهل المحابر والدوى الذین کانوا یکتبون فأنافوا على عشرین ألفا وفی روایة أن الحدیث المروی ( الإیمان معرفة بالقلب وإقرار باللسان وعمل بالأرکان ) ولعلهما واقعتان قال أحمد لو قرأت هذا الإسناد على مجنون لبرىء من جنته. هنگامی که امام رضا وارد نیشابور شد مرکب امام ایستاد و امام داخل کجاوه نشسته بود و احدی صورت وی را نمیدید دو پیشوای اهل حدیث نیشابور به نامهای ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی و سایر طلاب علوم حدیث (که قابل شمارش نبودند) به پیشواز امام آمده ابوزرعه و محمد بن اسلم با التماس و گریه از امام خواستند تا صورت خود را بنمایاند و برای آنها حدیث از پدرانش نقل کند . در این هنگام شتر ایستاد و امام به غلامان خویش دستور داد پرده را برداشته تا چشمان مردم به جمال نورانی ایشان منور شود. مردم نیز در حالتی بودند که فریاد می زدند و بعضی روی زمین در حالت سینه خیز بوده و برخی دیگر خاک مرکب امام را می بوسیدند. علمای شهر فریاد زدند ای مردم ساکت باشید و ابو زرعه و محمد بن اسلم از امام تقاضای حدیث کرده که امام چنین فرمود : پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر صادق از پدرش محمد باقر از پدرش زین العابدین از پدرش حسین از پدرش علی بن ابیطالب نقل کرد که فرمود حبیبم و نور چشمم رسول الله فرمود جبرئیل برایم روایت کرد که خداوند عزوجل به من چنین گفت : «لا اله الا الله دژ من است هر کس این کلمه را بگوید داخل در دژ من خواهد شد و هر کس در دژ من داخل شود از عذابم در امان خواهد بود » امام پس از نقل این حدیث پرده را کشید و حرکت کرد . تمامی اهل قلم که این مطلب را ثبت می کردند قریب به بیست هزار بودند . در روایت دیگر آمده است که حدیث روایت شده (توسط امام رضا علیه السلام ) این بود: ایمان شناخت قلبی، اقرار زبانی و عمل با اعضاء و جوارح است. البته شاید هر دو روایت از امام رضا در دو واقعه جدا از هم نقل شده باشد. احمد گفت: اگر این اسناد بر دیوانه قرائت شود قطعا از دیوانگیش نجات پیدا میکرد. الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ص 594 و 595 ، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م. نتیجه: شخصیت روحانی حضرت رضا صلوات الله و سلامه علیه چنان در مقام رفیعی قرار دارد که اگر کتابها در فضایل ایشان نگاشته شود نمی توان حتی قطره ای از آن امواج بیکران را به تصویر کشید چه رسد به چند خط و صفحه از اعترافات شخصیتهای علمی اهل سنت؛ اما از باب تمثل به شعر: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید