خسته شده بود از بس در تخت خوابش لم داده بود و صفحه ی گوشی اش را با نوک انگشت اشاره اش، لمس کرد و یا پای تلویزیون بالشتی زیر سرش گذاشته و کانال های مختلفش را بالا و پایین کرد. از جایش بلند شد و همانطور نشسته، قوسی به کمر و دستانش داد و کف دستانش را بروی هم گذاشت انگشتان لاغرش را در هم گره کرد و به طرف بالا کشاند. صدای قرچی را همزمان با خمیازه کشیدن شنید. این روزها مدام خمیازه میکشید. دست به دیوار گرفت و ایستاد. بالشت و پتو را برداشت و مچاله به سمت کمددیوار و جای رخت خواب ها برد. دیگر دوست نداشت چشمم به انها بخورد و باز خمیازه ها اورا بسمت پتو بکشانند. به اشپزخانه رفت و ابی به سر و صورتش زد. تندتر قدم برداشت و به سمت میز تحریر وکتابهای درسی اش رفت. از دفترچه اش، لیست تکالیفش را نگاه کرد. تمرین ها و مشق های تلنبار شده، شانه ها و ابروهایش را اویزان کرد. به صندلی پای میزش لم داد. این لم دادن دوباره، لحظه دراز کشیدن و سریال دیدن پای تلویزیون را برایش زنده کرد. دفترچه از دستش سر خورد و به روی میز افتاد. توجهی نکرد.. بعد از چند لحظه کمر و کتف هایش خسته شد و گزگز کرد ..
بلند شد. کمرش را صاف کرد . نوری در چشمهایش درخشید. دیگر به پشتی نرم صندلی چرخدار تکیه نکرد. به خودش تشری زد و دوباره به لیست تکالیف نگاه دقیقتری کرد. یکی را انتخاب کرد و بسم الله گفت. توی دلش نیت کرد که تا اخر این تکلیف را انجام دهد و نصفه رهایش نکند. دفتر دیگرش را باز کند و خودکار مشغول شد. یخ خستگی و بیحال اش کم کم اب شد. بعد از این انتخاب مصمم، دیگر خستگی به درونش راه نیافت.
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ . كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 400 / 5859
امام صادق عليه السلام : هيچ بدنى در انجام آنچه نيّتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نيست.
به_انتخاب_تو
مطالب مرتبط
عادات غلط