جایگاه غدیر خم وتاریخنگاری اسلامی
در تاریخنگاری اسلامی برخی از موضوعات جایگاه ویژه ای دارند از جمله غدیر خم وروی دادی که درآن واقع شد با وجود اینکه این واقعه به نوعی در عمل با سانسور وبی مهری وسرانجام با کودتای تلخی مواجه شد ؛ اما در منابع تاریخنگاری با وجود موانع زیاد گزارش رویداد به شکل معجزه آسا با وجود تحریف در تفسیر آن اصل گزارش بسیار برجسته مطرح شد واین خود یکی از معجزات تاریخی است این معجزه شبیه اعجاز حفظ قرآن است که این خبر با همه تنگ نظری درباره شخصیت امیر مومنان (ع) از سوی حاکمان که بر تاریخنگاری مسلمانان سلطه داشتند مصون ماند و به وفور گزارش ومورد توجه قرار گرفت ؛ بررسی گزارشهای تاریخی واقعه غدیر خود یکی از مهمترین برجسته ترین روی داد در تاریخنگاری اسلامی است؛پیوستگی این روی داد وتواتر آن نیز شگفت انگیز است ؛ پس از نزول آیه اکمال مهر تایید واتمام بر رسالت ودین اسلام زده شد (مائده /5) واین روی داد تاریخی بزرگ در منابع اسلامی از جمله منابع اهل سنت در طول تاریخ به تناوب ومرتب گزارش گردیده است که به موردی اشاره می شود؛ این مطالب برگزیده ای از کتابی است که بنده با همین عناون دردست تالیف دارم که به زودی به یاری ومشیت خداوند منتشر خواهد گردید ؛
منابع تاریخنگاری قرون نخستین
تقدم ودیرینگی بسیاری از کتابهای تاریخی و منابع حدیثی اهل سنت که این واقعه را گزارش نموده اند وبه حدیث (من كنت مولاه فعلى مولاه) اشاره نموده اند بر کسی پوشیده نیست ؛ این گزارش های تاریخی از منابع نیمه نخست قرن سوم بر جای مانده است ؛ از جمله: کتاب «المصنف»از ابن ابی شببه کوفی (م 235) و کتاب «مسند احمد »از احمد بن محمد بن حنبل(م 241)و « انساب الاشراف» و « المعارف» ابن قتیبه و...در این کتابها چندین حدیث درباره موضوع غدیر خم و ولایت علی(علیه السلام) واعلام عمومی آن توسط پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم گزارش شده است . دراینجا به پاره ای از این گزارشات پرداخته می شود تا اهمیت وجایگاه غدیر خم و ولایت وامامت وپیام آن در منابع کهن ومتاخر اهل سنت روشن گردد :
1- خلیفه بن خیاط در نیمه اول قرن سوم ، طی ذکر نامه ای که از سوی مهدی خلیفه عباسی که به عبدالسلام نوشته به این حدیث استناد کرده وآنرا صادق شمرده است است وابوالفرج اصفهانی در الاغانی جریانی نقل می کند که از یزید بن عیسی که به عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی مراجعه نمود واو این حدیث را ضمن اظهار احترام به علی (علیه السلام)برای او نقل کرده است. ابن عبد ربه نیز در باب ذکر فضایل علی (علیه السلام) ودر باب احتجاج مامون بر فقها درباره برتری علی (علیه السلام) بر دیگران به حدیث ولایت استناد می کند نیز به این حدیث پرداخته است ؛ شمار زیادی از مورخان ومحدثان قرن سوم درکتاب های خود به این موضوع پرداخته اند(رک : الغدیر؛ العبقات الانوار؛احقاق الحق)
2- ان ابی شیبه براء بن عازب: با رسول خدا (ص) بودیم در غدير خم فرود آمديم. پس ندا داده شدكه براى نماز جماعت آماده شويم. زير درختى را براى رسول خدا (ص) جارو زده شد و رسول خدا نماز ظهر را خواند. سپس دست على(ع) را گرفت فرمود: مگر نمىدانيد كه من به مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ گفتند: بلی مىدانيم. آنگاه دست على(ع) را گرفت و فرمود: هركس كه من مولاى اويم على(ع) هم مولاى اوست. خدايا هر كه او را دوست دارد، دوست بدار و با هر كه با وى دشمنى مىكند، دشمنى فرما. پس از اين ماجرا عمر، به ديدار على (ع) آمد و گفت: مبارك باد بر تو اى پسر ابو طالب كه براى هميشه مولاى هر مرد و زن مؤمنى شدی.
3- علي (ع) در محلی در کوفه به نام رحبه ، مردم را به خداوند قسم داد و گفت: كه هر كس در روز غدير شاهد بوده است كه رسول خدا(ص) فرمود: «هركس من مولاي او هستم علي مولاي اوست» از جا بر خيزد و شهادت دهد. عبد الرحمن گفت: دوازده نفر از اصحاب بدر ايستادند ، كه من به يكي از آنها مينگريستم و گفتند: ما شاهد بوديم كه رسول خدا (ص) در روز غدير فرمود: آيا من بر شما از خودتان و زنانم بر زنان شما سزاوازتر نيست؟ و ما همه گفتيم : آري يا رسول الله ! حضرت (ص) فرمودند: هر كس من مولای اويم پس علي مولای اوست. خدايا هر كس او را دوست بدارد دوست بدار و هر كس با او دشمن است را دوشمن بدار !»
بعدها بزرگان اهل سنت هم در کتابهای تاریخی وغیر تاریخی ؛ اعم از کتابهای سیره، تراجم نگاری ، انساب نگاری وصحابه نگاری وتاریخ نگاری های عمومی وکتابهای کلامی وحدیثی خود درباره این موضوع مباحثی آوردهاند که قابل توجه واهمیت وروشن گرانه وتامل برانگیز است :
4- ابن قتيبه (متوفی 276)در کتاب تاریخ «المعارف»چنین آورده است: در چهره انس بن مالك بیماری برص نمايان بود ، علتش را چنین گفتند كه (على رضى اللّه عنه) از انس درباره گفتار رسول خدا (ص)«اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» سوال نمود وشهادت وگواهی خواست ، انس در پاسخ گفت: سنّ من زياد شده و فراموش كردهام، او در واقع کتمان شهادت نمود ؛ على (رضى اللّه عنه) گفت: اگر دروغ بگوئى خداوند تو را مبتلا به سفيدى (مراد برص است) نمايد كه دستارت (عمامه) آنرا پنهان نماید !
5-بلاذری (متوفی 279) این گزارش را در کتاب« أنسابالأشراف» کامل نوشته تصریح دارد که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در برگشت از سفر حج در محل غدیر خم ولایت علی (رضى اللّه عنه) در میان جمعیت اعلام نمود برخی از منابع این گزارش را بدون تصریح به سفر حج نقل کرده اند؛
3-در خبر احمد بن حنبل به مکه تصریح شده است
با پیامبر(صلی الله علیه وآله)در راه مکه بودیم وقتی به غدیر خم رسید توقف نمود مردم جمع شدند بازاندگان رسیدند مردم را ندا دا وسه بار فرمود: ای مردم ولی شما چه کسی است ؟ مردم جواب داند خداورسولش ؛ سپس دست علی را گرفت وبلند نمود وفرمود هرکس که خداوند ورسولش مولای او هستند این علی مولای اوست ....
. 6- خبر دیگر که در آن به سفر حجه الوداع تصریح شده است .
بلاذری از براء بن عازب این گونه گزارش نموده است: در حج همراه رسول خدا (ص) بوديم. چون به غدير خم رسيديم پس ندا داده شدكه براى نماز جماعت آماده شويم. زير دو درخت را براى رسول خدا (ص) جارو زده شد سپس دست على بن ابی طالب را گرفت و فرمود: مگر نمىدانيد كه من به مومنان از خودشان سزاوارترم؟ گفتند: بلی مىدانيم و فرمود: مگر نمىدانيد همسرانم مادران مومنان هستند؟ گفتند: بلی مىدانيم ای رسول خدا (ص). آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: این علی مولای کسی است که من مولای اویم. خدايا هر كه او را دوست دارد، دوست بدار و با هر كه با وى دشمنى مىكند، دشمنى فرما.
7-ابو وائل گوید: على بر منبر گفت: به خداوند سوگند مي دهم كسى كه از رسول خدا(ص) كه در روز غدير خم فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» شنيده است برخيزد و گواهى دهد. این در حالی بود که انس بن مالك، براء بن عازب و جرير بن عبد اللّه بجلى پای منبر بودند، على سوگند خود را تكرار نمود ولی احدى پاسخش را نداد، پس فرمود: بار خدايا هر كس كه اين شهادت را پنهان مي كند در حاليكه آن را مي داند او را از دنيا مبر مگر آنكه بر او نشانه و علامتى.
بلاذری در کتاب خود بابی با این عنوان باز کرده وروایات ولایت علی (علیه السلام) را درآن جمع کرده است (حديث الولاية، و ما بلغه رسول الله صلّى الله عليه و سلم في غدير خم من إمامة علي عليه السّلام).
همچنین بلاذری در کتابش تحت عنوان «حدیث ولایت» روی داد اعلام امامت علی علیه السلام در غدیرخم توسط رسول خدا «صلی الله علیه و آله وسلم» را طی چند حدیث با اسنادش آورده است. ابو هریره می گوید: درغدیر خم به رسول خدا(ص) را دیدم در حال ایستاده سخنرانی می کرد وعلی هم کنارش بود. رسول خدا(ص) دست علی را گرفت و فرمود: هرکه من مولای اویم ،علی هم مولای اوست.
این حدیث بطور متوالی وپیوسته به جهت اهمیت وجایگاه امامت در میان آثار علمای امت نقل ومورد تحلیل قرار گرفته است ؛ اولین نتیجه ای که می توان از این فراونی نقل وگزارش وتوجه گرفت اثبات اصل این روی داد است ؛از پیوستگی گزارش روی داد غدیر چند نمونه از قرون مختلف ذکر می گردد :
منابع تاریخنگاری چهارم:
ابن اعثم(م 314) در «کتاب الفتوح» ودیگران از علمای اهل سنت
منابع تاریخنگاری قرن پنجم :
حافظ اصفهانی(م430) در كتاب «ذكر أخبار إصبهان» خطيب بغدادی(م463) دركتاب «تاريخ بغداد» ابن عبد البر (متوفی 463) در كتاب «الاستيعاب»و...
قرن ششم: ابن عساكر (م571) در کتاب «تاريخ مدينة دمشق»وی درجلد 42 کتابش را به فضایل حضرت علی (ع) اختصاص داده ودرآن به ولایت و وصایت آن حضرت پرداخته است.
قرن هفتم: ابن اثير(م 630)در كتاب «أسد الغابة» ودیگران درآثار خود گزارش نموده اند تا به منابع علمای قرن بعدی برسد.
منابع تاریخنگاری قرن هشتم:
شمس الدين ذهبى(م 748) در کتاب «تاريخ الإسلام» ضمن بحث در باره «عليّ بن أبي طالب ع» به موضوع ولایت علی (ع)نیز تصریح کرده است. ابن كثير(م 774) در كتاب«البداية و النهاية» بحث مفصلی درباب خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در ذیل حدیث غدیرخم و فضائل أمير المؤمنين على بن أبى طالب به حدیث ولایت پرداخته است.
منابع تاریخنگاری قرن نهم:
ابن حجرعسقلانی(م 852) در کتاب «الإصابة» وابن خلدون دربحثی کلامی ضمن اشاره به حدیث واستناد شیعه به آن پرداخته است؛قلقشندی در صبح الاعشی مکرر به حدیث ولایت پرداخته است .
منابع تاریخنگاری قرن دهم:
صالحی شامی در کتابش ضمن ذکر حدیث غدیر و ولایت بحث مفصل وجامع درباره حدیث نموده است؛ این مباحث پیوسته ومستمر با وجود نگاه سانسور گرایانه وجریان سازانه در برخی از منابع به اصالت و قطعیت این روی داد واهمیت آن گواه نقلی متقن است.
منابع تاریخنگاری قرن یازدهم به بعد
ابن عماد حنبلی در قرن یازدهم در کتاب شذرات الذهب از غدیر بعنوان عید شیعه یاد کرده است ؛ پس از قرن دهم اکثر آثار اهل سنت ومنابع معتبر تاریخ به گزارش واقعه غدیر خم پرداخته واهمیت آن پرداخته اند به نحوی که پیوستی این حدیث هرگز دچار گسل نشده است ؛ از آنرو که از نظر اعتقادی نیز برای دانشمندان مسلمان مهم بوده است لذا مورد توجه متکلمین و فلاسفه نیز بوده است ؛ فضایل نگاری یکی از موضوعات موثر درتاریخنگاری اسلامی است که از سوی علما ودانشمندان بزرگ اهل سنت نیز مورد استقبال ودرباره امیر مومنان (ع) کتابهای زیادی نوشته شد از جمله ذکر واقعه غدیر از فضایل حضرت شمرده شده است ؛ برخی از این آثار در دفاع از حقانیت حضرت نوشته شده است ا ز جمله این آثار کتابهای علامه حلی است که درپاسخ بر خی از علمای اهل سنت نگاشته شده است ؛ پس از قرن یازدهم علمای مسلمان به تک نگاری در باره وقایع صدر اسلام از جمله واقعه غدیر خم روی آوردند ؛ از جمله علمای شیعه نیز به تک نگاری در باره واقعه غدیر و امامت و فضایل امیر مومنان پرداختند ؛کتابهایی چون احقاق الحق شوشتری و وعبقات الانوار میر حامد هندی و الغدیر علامه امینی از جمله این آثار گران سنگ است ؛ مستشرقان وعلمای اهل سنت از جمله عبدالفتاح عبدالمقصود وجرجی زیدان واز مستشرقان نیز مادولنگ وغیر او نیز درباره غدیر و خلافت مطالبی نگاشته اند؛
از اینروی تا قرن حاضر موضوع غدیر خم واهمیت آن در تاریخنگاری اسلامی و درمتون اسلامی ودر منابع روایی وتاریخی وکلامی وادبی وحماسی وعرفانی به صورت بر جسته مطرح گردیده است که نشان دهنده اهمیت این روی داد وجایگاه آن برای امت اسلام می باشد .