حقارت شرک و مشرک
در زبان فارسی اگر کسی حرفی بدون مستند و دلیل بزند اصطلاحا می گویند از جیبش حرف اضافه کرد یا از شکمش گفت. حرف شکمی. همین معنا در زبان عربی و همینطور در قرآن با قول به افواه بیان می شود. آیه 30 سوره برائت از این اصطلاح استفاده کرده است. که برخی از یهودیان و مسیحیان برای خداوند فرزند قائل شدند این سخن و عقیده آنها را خداوند به صورت « ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ » حقیر جلوه می دهد. یعنی حرفی بدون هیچ گونه اساس. یعنی نه عقل قبول می کند و نه صریح تورات و انجیل چنین مطلبی را در بر دارد که خداوند صاحب فرزند باشد.
در آیه 32 می فرمایند: « يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ »؛ اینجا در مقام تمثیل است که شرک و فرزند قرار دادن برای خداوند متعال مثل این است که شخصی بخواهد آتش بزرگی را صرفا با فوت کردن با دهانش خاموش کند. و این از نهایت حقارت شرک و مشرک حکایت می کند.
یکی از زیبایی های موجود در این دو آیه این است که چون فرزند قراردادن برای خداوند اصطلاحا یک قول به افواه بود یا به عبارت فارسی یک حرف از جیب اضافه کردن بود در آیه 32 نیز تمثیلی ذکر شد که از افواه استفاده شده باشد. یعنی گویا می خواهند با قول به افواه، نور خدا را خاموش کنند. به عبارت دیگر با حرفی بدون پشتوانه قصد دارند نور الهی را خاموش کنند. نوری که خداوند اراده کرده است تا روشن باقی بماند.
این تعابیر نهایت حقارت شرک و مشرک را می رساند.