ازدواج آسان
چند وقت پیشها رفتیم یه عروسی. واسه شام، نون و هندونه آوردن. به دوماد گفتیم: «چرا هندونه؟ پس جوجت کو؟» گفت: «من به ازدواج آسان اعتقاد دارم.» منم پرسیدم: «به روح هم اعتقاد داری؟» که عصبی شدن و انداختنم بیرون.
مرد حسابی موقع شام عروسی میگی ازدواج آسان، موقع گرفتن کادو میگی: «الگوی من پیکه و شکیراس.» تازه الان همه کارهای خونه با پسره است. 24 ساعته داره سنگ توالت میسابه. فکر کنم الگوش رو به تام کروز و نازنین بنیادی تغییر داده.
اما ازدواج آسان جنبه هم میخواد. جهیزیه دختره رو خیرین محل دادن، خلعتی دوماد رو از زکات حاج اسدالله دامدار برداشتن و کادوی دوماد رو از امام جماعت محل دستی گرفتن. تو خونه باباش، لواش خشک رو تو آبلیمو کارخونهای تیلیت میکرده و استوری میذاشته: «خدایا ممنونم بابت همه نعمتهات» الان تو خونه شوهرش، جلوش رون بره کوهستانی میذارن، میگه: «این آشغال گوشتها چیه؟ خونه بابام اینقدر دنده کباب خوردم نقرس گرفتم»
اگه ازدواجو آسون کردید تا تهش آسون برید. دمتون گرم.
---------------
برای دیدن مطلب مرتبط:
فرزند سالاری در دهه ی هشتاد و نود