مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب عاشورا درس صبر و شکیبایی
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر شبکه های اجتماعی

کمندلو هستم. از تاریخ 15 آذر 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر شبکه های اجتماعی فناور توسعه دهنده موبایل تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 408 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
عاشورا درس صبر و شکیبایی

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ چهارشنبه, 22 آذر 02
در پرونده محرّم

این پرونده را با 788 اثر دیگر آن ببینید

1.   درس محرم

در شرایط عادی، مردم با خانواده و سواد و ثروت و قدرت و شهرت و ... سعی می­کنند خود را از دیگران برتر ببینند؛ گاهی این نکته را بر زبان می­آورند و گاهی هم نمی­آورند.

اما این همه خود برتر بینی واقعی یا خیالی در ماه محرم رنگ می­بازد. نقش­ها در محرم رنگ منیت و من غیر توام و تو کوچک­تر یا بی­مایه­تر از منی را ندارد. آقای امجدی که رییس اداره  است گاهی چای می­ریزد و گاهی وظیفه ساکت­کردن بچه­ها را به عهده می­گیرد و گاهی دمِ درِ حسینیه به دسته­های عزا خوش­آمد می­گوید. کوچک­ترها این نقش را از آقای امجدی و مثل او یاد می­گیرند و این بخشی از واقعیت درس­آموزی محرم است.

2.   زندگی رسمی؛ زندگی صمیمی

چقدر ما در زندگی اسیر فضای رسمی­ای هستیم که خودمان برای خودمان ساختیم و گاهی ما را از صمیمیت دور می­کند. در محرم این فضا می­شکند؛ در عزا و در غذا، در مقدم داشتن دیگران و در احترام به پیران و در توجه به کودکان... ، اصلا انگیزه­های دیگردوستی ما تقویت می­شود و عاطفی­تر می­شویم. این محبت و عاطفه و احساس که قطعا برگرفته از فضای عزاداری و ایثارگریِ امام حسین و یاران با وفای ایشان است، بر بقای جامعه و سرمایه اجتماعی آن می­افزاید.

3.   صف لشکر حسین(ع) و یزید

اگر جلوی ظالم سکوت کنیم، اگر برای متجاوزان به حقوق دیگران کف بزنیم، اگر درد دیگران را مشکل خود ندانیم، اگر برای منفعت جزیی یا کلی دروغ بگوییم، اگر در عهد و امانت خیانت کنیم، اگر... آیا  سزاوار نفرین کردن بر شمر و یزید هستیم؟ چه رسد به اینکه ادعا کنیم جان فدای حسینیم. هر روز عاشور و هر جا کربلا یعنی در سراسر زندگی دو راهی خوبی و بدی، انسانیت یا درنده­خویی و... در مقابل ماست و ما اختیار تام در انتخاب راه داریم. پس با چشم نیمه باز هم می‌شود صف لشکر حسین و یزید را تشخیص داد اگر طمع گندم ری و ترس از حرف مردم و وسوسه و مال­اندوزی و.. بگذارد.

4.   انتخاب  برتر انسانی

اگر بخواهیم برای حق انتخاب و اختیار انسان در مقابل امواج گوناگون مسایل زندگی­اش مثالی پیدا کنیم نمونه امام حسین(ع) خیلی گویاست. انتخاب امام و یارانش انتخاب آگاهانه بود. این حق انتخاب بین سعادت و ضلالت؛ بین راستی و کژی؛ بین  ذلت یا مرگ با عزت و شرف همیشه و همه­جا با انسان همنشین است و انسان باید با زیرکی آنها را از هم تفکیک دهد. فرض کنید على ‌بن ابى ‌طالب (ع) یا حضرت سیدالشهدا (ع) هم موفق می­شدند حکومت عادلانه برقرار کنند. بازهم کسى" مجبور" نبود که ابوذر غفارى یا سلمان فارسی یا میثم تمار... باشد. ابوذر غفارى شدن با جبر نمى­‌سازد و ارزشی ندارد

5.   عبادت و دین­داری واقعی

عبادت در معنای واقعی­اش نزدیک شدن به خداوند و ابراز نیاز به او است اما بعضی از ما آدم­ها دین را همچون قرآن بر نیزه کرده و ابزار گذرانِ زندگی و عوام­فریبی و خودپسندی قرار می­دهیم. امام حسین(ع) فرمود: مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند دین­داران واقعی اندک می­گردند(بحارالانوار، ج 44، ص 383 ). شاید این وصف حال مردم آن روز هم باشد که امام را تنها گذاشتند و از تشخیص حق بازماندند اما همه ما هم در معرض این خطر هستیم.

6.   جرعه­ های  جوانمردی عاشورائیان

یاران امام حسین(ع) زیباترین جلوه‌های جوانمردی و فتوت را در حماسه عاشورا از خود نشان دادند، چه با حمایتشان از حق، چه با جانبازی در رکاب امام تا شهادت، چه در برخورد انسانی با دیگران حتی دشمنان. امام حسین(ع) از این که آغازگر جنگ باشد پرهیز کرد. امام دستور داد به سپاه تشنه حرآب بدهند و خود نیز این کار را کرد. امام  با جوانمردی توبه حُرّ را پذیرفت. جوانمردی و وفای اباالفضل نیز در کنار نهر علقمه جلوه کرد، آب ننوشید و لب­تشنه از شریعه فرات بیرون آمد و همو بود که که امان­نامه شمر را رد کرد. سلام برآنان که او کریمانه جنگیدند و مظلومانه به شهادت رسیدند.

7.    فراتر از زندگی معمولی

یکی از بزرگترین درس­های امام حسین(ع) به مردم دیروز و امروز این است که زندگی چیزی فراتر از خوردن و خوابیدن و شهوت و دیگران را وسیله و ابزار مال­اندوزی و ترقی خود قراردادن  است. آنان مرگ را از زندگی ذلت­بار و غوطه­ور در ابعاد حیوانی، مهم­تر و بالاتر دیدند. آنان افقی در پشت این زندگی معمولی را میدیدند که مشتاقانه شهادت را انتخاب کردند. امام حسین(ع) فرمود: من نمی بینم مرگ را مگر سعادت و نمی­بینم زندگی با ستمکاران را مگر دلتنگی و اضطراب و ملالت (نفس‏‏ ‏‏المهموم ص 116).

8.   جوانمردی ابوالفضل(س)

امان­نامه ای که شمر بن ذی الجوشن یکی از چند نفر خبیث­ترین و شقی­ترین نوع‏ انسانی، از طرف عبیدالله بن زیاد مزدور خودباختۀ یزید در اوائل شب عاشورا برای برای حضرت ابوالفضل و برادران او که از طرف مادر با آن پلید جنایتکار خویشاوندی داشتند، آورده رویدادی کوچک­نما اما به بزرگی انسانیت است. وقتی که در نزدیکی خیمه­ها نعره زد کجا هستند فرزندان خواهر ما؟ آن یاوران از جان گذشته و به امان خدا پیوسته، پاسخ او را نگفتند، سرور شهیدان فرمود: سخنش را پاسخ بدهید [اگر چه پلید و خبیث است. این پاسخ از دیدگاه ارزش­های انسانی، با آن آبی که حسین(ع) به حر و لشگریان او و حتی به اسبان آنان داد، از یک ریشۀ الهی بر می­آید.

9.   با امام علیه ظلم

مهم­ترین وجه قیام امام حسین(ع) قیام علیه ظلم بوده­است. ظلمی عیان که آنقدر قساوتمند است که کربلا را به وجود می­آورد و یا خانه خدا را با منجنیق می­کوبد و یا... . ما هم وظیفه مبارزه با ظلم­های کوچک و بزرک را داریم و نمی­توانیم بگوییم به من چه؟ دستگیری از ضعیفان و کمک به آنان در مقابل ظالمان حداقل وظیفه ماست تا مشمول آنان که همراهی با ظالم کردند و آنان که دست بیعت و دوستی به ظالم می­دهند و آنان که پیرو اینان گشته­اند (شایعت و بایعت و تابعت/ زیارت عاشورا) نباشیم.

10.            عاشورا درس صبر و شکیبایی

شکیبایی در مشکلات به‌عنوان درسی مهم از قیام عاشورا، در طول تاریخ نمایش‌های فراوانی داشته ‌است؛ مثلاً در جریان جنگ تحمیلی، مادران شهدا در مواجهه با خبر شهادت فرزندانشان، زینب‌وار عمل می‌کردند و پدران، شهادت فرزندانشان را با اتفاقاتی که بر امام حسین(ع) در کربلا گذشته‌ بود، مقایسه می‌کردند و تسکین می‌یافتند. نمونه‌ی دیگر رفتار اسرایی بود که اسارت خود را در کنار اسارت خاندان ابا‌عبد(ع) قرار می‌دادند و جانبازانی که با اقتدا به حضرت اباالفضل(ع) می‌کوشیدند سختی‌ها را بر خود هموار سازند.

11.            معلم کنشگری جامعه انسانی

شهیدان کربلا زنده‌اند، نقش‌های اجتماعی ایفا می‌کنند، واقعیّت جامعه را می‌سازند، حرکت و تغییر ایجاد می‌کنند؛ اما نه به دلیل مصیبت‌هایی که در نیم‌روز عاشورای سال ۶۱ هجری تحمل کردند بلکه به دلیل گونه‌ی زندگی و زیستن‌شان! آنان شهروندانِ ابدی جامعه‌ی ما هستند. آنان جوری زیستند که پس از مرگ سزاوار این عنوان‌های متعالی و این جاودانگی شدند و چراغ راه زندگیِ انسان­های بی­شماری شدند.

12.            امام حسین(ع) و دوگونه انقلاب

برخی شورش­ها و انقلاب­ها؛ شورشِ خودخواهانه با هدف به دست آوردن ثروت و شهرت و قدرت و یا فسادانگیزی و از روی غرور کاذب و طغیان و آشوب­آفرینی و فتنه ..تجاوز به حقوق دیگران و حتی لذت بردن انجام می­شود. امام حسین(ع) اما منادی انقلابِ مردمی و معنوی به قصد مقابله با مفاسد اجتماعی و فساد حاکمان آن روز و اصلاح جامعه است. بین این دو تفاوت فراوان است. امام(ع) در وصیت به محمد حنفیه با دقیق­ترین و کوتاهترین و گویاترین کلمات مرز این دو را مشخص می­کند «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما»

13.            جدایی دین از سیاست

حرکت امام حسین(ع)، خلاف فکر کسانی است که می­گویند دين نباید در سیاست دخالت داشته باشد.  احساس مسئولیت و وظیفه دینی بود که امام را به حرکت در آورد.

اگر از دین به نفع حکومت­های ظالم و یا زورگو استفاده شده­است دلیل بدی دخالت دین در سیاست نیست. این یک نقطه انحراف است که در هر موضوع و نام خوبی می­تواند اتفاق بیفتد. اصلا بشر هر وقت خودخواهي­اش گل کند بدترين استفاده را از بهترین چیزها كرده­است. آیا کسی به دلیل گرفتاری­هایی که پول برای جوامع بشری درست کرده است. آنرا کنار می گذارد؟ می­گویند خودت را درست كن، پول چه كند؟ اما وقتی به دین می­رسند می­گویند دینداری بد است چون در برخی مواقع از آن سوء استفاده شده­است.

14.            زندگی عادی و واقعی نه تصنعی و بزک­کرده

امام حسین(ع) نشان داد که می­توان واقعی و بدون تکلف و ادا درآوردن و گندم­نمایی و جوفروشی و غرور و رفتار نمایشی و بر اساس واقعیت و سازگاری درون و بیرون، و حرف و عمل و هماهنگی عقل و باور و احساسات­ در سخت­ترین شرایط زندگی کرد و از اصول انسانیت کوتاه نیامد. البته که مرز میان حق و باطل در زندگی خیلی باریک است. و خداوند با علم به این نکته، بزرگانی مانند پیامبر(ص) و علی و حسین(علیماالسلام) و عقل را به ما عطا کرد تا راه بر ما هموار و حجت بر ما تمام باشد.

15.            مشق زندگی و درس بندگی

چند وقت پیش در پایینِ محله دیدم که روزهای نزدیکِ محرم، مردم محل از کوچک و بزرگ و پیر و جوان و مغازه­دار تا کارمند و کشاورز و... چگونه خودشان را برای برپایی عزاداری و سینه­زنی و دسته­روی محرم آماده می­کنند؛ پیر زنی که خانه­اش نزدیک حسینیه محل بود مقداری برنج و یک مرغ را نذر عزاداران حسینه محل کرده­بود. سجاد خودش را برای نوحه­خوانی آماده کرده­بود و جوانان هم آماده دم­گرفتن و سینه­زدن.

اینها همه دعوت محبت بودند؛ دعوت دلی که از عشق حسین سرچشمه دارد و سینه به سینه از گذشتگان به امروزیان و به نسل­های بعدی منتقل می­شود. مثلِ این محله صدها جای دیگر وجود دارد که همه با هم مشق زندگی و درس بندگی می­آموزند.

16.            دینداری نشانه دارد

از جمله نشانه­های دینداری توکل بر خدا و جانبازی و بی نیازی و بخشندگی است که در امام حسین(ع) و یاران باوفایش فراوان یافت شده­است. ما هم اگر حسینی هستیم  باید قطره­ای از این فضایل و آثارش در اعمال و رفتارمان دیده شود.

17.            زندگی بی­نقاب

انسان­های حقیقت­طلب و راستین، نقاب بر چهره نمی­زنند مانند امام حسین(ع) که می­تواند حتی زندگی­های  کاریکاتوری، مجازی، جعلی، تقلبی، غیر واقعی و پشت نقاب بسیار افراد دیگر را هم به سوی زندگی حقیقی بکشاند. چه بسیار افرادی که در جهل و نادانی و بی­اخلاقی زندگی می­کردند و در پرتو نور امام حسین(ع) به روشنایی رسیدند.

مهم نیست نقاب چه باشد، هر کس به منطقی یا مصلحتی صورتش را می­پوشاند؛ بعضی به اختیار، بعضی به اجبار. اگر حقیقی باشیم اگر راستین باشیم هر فضایی را حسین­وار می­توانیم حقیقی کنیم.

18.            بازیگری و تماشاگری

گاهی می­گویند که واقعه عاشورای امام حسین(ع) مربوط به 1400 سال قبل است و به ما چه ربطی دارد؟

همه ما در مسیر و معرَض دوگانگی­های زندگی قرار داریم همچنان­که گذشتگان و آیندگان داشتند و دارند. چون به زندگی با هویت و خوشبختی و با شرافت نیاز داریم به حسین(ع) و اصول انسانی کار او و یارانش نیاز داریم. چه کسی می­تواند ادعا کند که من در زندگی روزه مره در معرض عدالت یا بی­عدالتی، شرافت یا بی­شرفی، ظلم کردن یا ظلم پذیرفتن، ...نیستم؟!  

ما همانند همه آدمیان در همه حوادث زندگی به نوبه خود بازیگریم و باید انتخاب کنیم و صرفا تماشاگر نیستیم پس اتفاقات پیرامون ما اسبابِ عبرت ماست نه وسیله تفریح و پر کردن اوقات فراغت.

19.            ما و عاشورا

خوشا به حال آنان که با امام حسین(ع) بودند و خالصانه جانشان را بر کف نهادند و تقدیم راه و آرمان امام کردند و سعادت و سرفرازی را برای خود و امت اسلام به ارمغان آوردند، ما از این نعمت محروم ماندیم و می­توان بر این حرمان تاسف خورد.

از طرفی هم واقعیت این است که انسان­ها در معرض انتخاب­های سخت زندگی هستند؛ معلوم نبود که ما اگر در آن موقع بودیم می­توانستیم راه حق را درست تشخیص بدهیم و در صف حسینیان قرار می­گرفتیم و یا شاید در صف بی­خردانی که عهد و پیمان شکستند و منکر دعوت خود شدند و به پسر پیامبر(ص) حمله بردند. پس از این جهت هم می­توان شکرگذار خداوند بود.

20.            شریف­تر از جان آدم

جان آدمی در همه ادیان و مکاتب الهی و غیر الهی عزیز است. پرسش این است که آیا چیزی هست  که به خاطر آن می­باید از جان گذشت؟ پاسخ: آری است. ارسطو درباره استادش ­گفت: افلاطون عزیز است اما حقیقت از او گرامی­تر است. مادران و پدرانی... فرزندان خود را با دست خود به میدان دفاع و شهادت فرستادند.

ابراهیم خلیل که سرشار از حضور خداست به خاطر حق از فرزند عزیز خود می­گذرد؟ اسماعیل هم انسانی است که قربانی شدن به پای حقیقت را انتخاب می­کند.

از طرفی، امام حسین(ع) نشان داد ارزش­هایی وجود دارد که می­توانند ارزش زندگی را تعیین کنند و فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلّت است.... این یک نمونه از همانندی و وراثت امام با پیامبر خداست. هر دو یک‌قدم بر خود نهادند و یک‌قدم بر کوی دوست.

21.            از حسینیه تا خیریه

در جوامع جدید خیلی حرف از نهادهای مدنی زده می­شود، از انجمن­های خیریه، از گروه­های یاری­دهنده و امدادِ خیرخواهانه. در دین اسلام و در مکتب شیعی، از صدر اسلام تاکنون وظایف این نهادها در دل هیات­های مذهبی و در کنار حسینیه­ها و مساجد شکل گرفتند؛ هر چند ما قدر این نعمت را نمی­دانیم. در فکر بی­بضاعت و فقیر بودن از دل معارف، قرآن، روایات و سیره ائمه(ع) برخاسته و نفوذ گسترده­ای در میان مردم یافته­است. غذادادن گسترده به مردم به ویژه در نقاط محروم و جمع­شدن خودجوش کمک مردمی در قالب نذر و مانند آن، بخشی از توانمندی عزاداری محرم است که صمیمانه­ترین نحوه ابراز نوع­دوستی مردمی است که کمتر به آن توجه شده­است. 

22. عزاداری و کار خلاف

دین اسلام ضمن این که به وجدان درونی و رابطه بین انسان و خدا و همه زمان و همه چیز را در محضر خدا دیدن توجه دارد از نظارت­های اجتماعی هم غفلت نکرده­است. زندگی اجتماعی و بودن در دل مردم و شرکت در مساجد و حسینیه­ها و هیات­ها و عزاداری­ها  ضمن این که مسلمانان را از حال همدیگر با خبر می­کند، موجب کاهش گرایش آنان به سمت ناهنجاری­ها و کارهای خلاف می­شود. شاید بتوان عزاداری در ماه محرم را یکی از تکامل­یافته­ترین ابزارهای کنترل اجتماعی دانست چرا که انجام کارِ خلاف، خلافِ مرام حسینی است. علاوه بر آن، آدم­ها معمولا بسیاری از کارهای خلاف را به دور از چشم دیگران انجام می­دهند اما وقتی در معرض دید مردم باشند از انجام آن منصرف می­شوند

23.   الگوی واقعی

گاهی علاقه به خانواده و ترس از چیزی و یا از کسی مانع انجام وظایف دینی افراد می­شود امام حسین(ع) نشان داد که علایق و محبت‌هایی که مانع انجام وظیفه عموم مردم می‌شود، مانع انجام وظیفه او نشده­است و او با وجود تمام مشکلات به وظیفه خود عمل کرده­است.

تشخیص وظیفه و عمل­کردن بر طبق آن در نهایت سختی­ها و دشواری­ها و اسارت­ها و جان­باختن­ها، آن امام بزرگ را به اسوه و الگوی برتر تبدیل کرده­است. قدر این گوهر را بدانیم و به او در جلب رضایت خدا اقتدا کنیم.

24.   عزاداری؛حزنِ شیرین

عزاداری سکّه­ای است که دو روی دارد؛ گریه­کردن و محزون شدن و گریاندن، یادآوریِ غم و اندوهی که بر فرزند رسوالله(ص) وارد آمده­است؛ بیرون ریختن غم­های درونی. روی دیگر این سکه احساسِ معنوی زیبا و رضایت قلبی و تجدید عهد با خداوند در اطاعت و فرمانبرداری و نگشتن دور گناه و کار خلاف است. شادابی و امیدی که از عزاداری به دست می­آید این بشارت را در علاقمندان به امام حسین(ع) زنده می­کند که او هم می­تواند در مسیر حسین و یارانش گام بردارد.

25. لحظه دیدار

در احوال امام حسین(ع) و یارانش آوردند که هر اندازه کار برای امام حسین(ع) در ساعات حساس روز عاشورا، سخت­تر و به مبارزه و جهاد در راه خدا نزدیک­تر، می­شد و احساسِ رضایت و بهجت و سرورِ بیشتری در چهره­اش پیدا می­شد. این نشانه روح بلند و ملکوتی آن حضرت بود. آن حضرت این مسیر را تلاش و تکاپویی در  میدان مسابقه  برای رسیدن به معبود و معشوق و حق می­دانست. این درخشانی و سروری که در چهره­اش پیدا بود در واقع نوعی احساسِ پیروزی واقعی است. این چهره­ شاداب و غرورآفرین وقتی بر زبان جاری شود، همان می­شود که زینب(س) بر زبان آورد و گفت" جز زیبایی چیزی ندیدم"

26.      کرامت امام حسین(ع)

انسان­هایِ نیازمند مثل پرنده‌ای که فقط به آب و دانه نیاز داشته باشد نیستند؛ نیازهای معنوی هم دارند. امامان در دستگیری از فقرا و کمک به مردم به کرامت آنان توجه داشتند. روزی امام حسین(ع) از جایی عبور می‌کردند، دید چند نفر فقیر و بینوا پلاسی روی خاک افکنده و تکه‌های خشک نان در دست دارند و می‌خورند. آن‌ها وقتی ‌که حسین(ع) را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا! بفرما از این غذا بخور.امام حسین(ع) کنار آن‌ها آمد و با کمال تواضع در کنار آن‌ها نشست و با آن‌ها از آن نان­ها خورد، و بعد هم آنها را به منزل خود دعوت کرد(بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۹) . 

این گونه  رفتار نشان می­دهد که امام به شخصیت انسان­ها و پرهیز از تحقیر آنان توجه دارد و رفع فقر مادی را به همراه رفع فقر عاطفی انجام می­دهد.

27. امام شناسی موثر

عزاداری­ها و سوگواری­ها، زنده­نگه­داشتن و یادآوری خوبی­های مورد نیاز ما در زندگی است نه درجا زدنِ  بی­روحی که در  ذهن و ضمیر ما تحولی ایجاد نکند. قدم اول عزاداری و سوگواری است تا با کمک او و به لطف خدا در قدم دوم فهم و درک بهتری از کار امام حسین(ع) پیدا شود و این فهم در قدم سوم به باور قلبی تبدیل و در نهایت در اعمال و رفتار ما تاثیر بگذارد. آن آگاهی باید به این زیست معنوی تبدیل شود؛ زیستنی معنادار و‌ ارزنده و همراه با جهاد معنوی اخلاقی و تا به جهاد معنوی منتهی نشود جای توقف ندارد.

28.   عاشورا فراتر از بیعت یا مبارزه با ظلم

عاشور صرفا بیعت نکردن با یزید و قیام علیه ظلم نبود؛ عاشورا نجات قرآن و وحی بود از دست حیله­گری­های معاویه. امام علی(ع) به مالک فرمود: این دین در اسارت اشرار قرار دارد(نهج البلاغه، نامه 53). در تاریخ صدر اسلام نشانه­های فراوانی وجود دارد که بنی­امیه با دین و وحی و نفس پیامبر(ص) مشکل داشتند و در پی محو آنان بودند مانند به منجنیق بستن کعبه برای گرفتن ابن­زبیر در حالی که می­شد به راحتی دستگیرش کرد. امام حسین(ع) این خط ضد دینی را خوب شناخته بود و به همین دلیل است که زینب(س) می­ فرمود: شما با وحی طرف هستید و قسم به خدا وحی زنده است، نام ما زنده است (اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۱۴). امام سجاد(ع) هم در حال اسارت در پاسخ به طعنه کسی از شامیان که گفت کی پیروز شد؟ فرمود: اگر خواستی ببینی که چه کسی پیروز شد موقع نماز، اذان و اقامه بگو، ببین نام چه کسی را میبری، ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم(امالی شیخ طوسی ص677).

29. از ضربت علی(ع) تا ضربت حسین(ع)

کاری که امام حسین(ع) در کربلا کرد بی­شباهت به کار و ضربت حضرت علی(ع) در جنگ خندق نبود حضرت علی(ع) به عنوان نماینده فضیلت و انسانیت در مقابل نماینده  کفر و جهالت(عمرو بن عبدود) قرار گرفت و با یک ضربه حیدری آنها را متلاشی کرد

امام حسين(ع) هم با حرکت خود، همه قساوت و رذیلت و ظلم و حیله­گری به نام اسلام را به کربلا کشاند و بر آفتاب نهاد و نمایان کرد و با يك ضربه حیدری آنها را متلاشي کرد؛ طوری که مردم واقعیت یزید و مثل یزید را زودتر فهمیدند و طولی نکشید که آنان دست از حکومت شستند.

30.   سقیفه؛ نقطه انحراف

آنچه در سقیفه رخ داد به انتخابی توسط مردم شباهت نداشت بلکه غصب ناجوانمردانه خلافت بود که بدون حضور امام بر حق، با ترساندن بر مردم تحمیل شد و سال­ها بعد عاشورا را به وجود آورد. جمعیت زیاد بیعت­کنندگان با یزید و طرفداران او و لشکریان عمر سعد نباید ما را فریب دهد. برخی فکر می­کنند یا این­جور القا می­کنند که یزید محصول انتخاب آزادانه اکثر مردم آن روز بود. یزید با پیمان‌شکنی و زور و تهدیدِ چند ساله پدرش بر سر کار آمد و از هیچ جنایت و کشتاری فروگذار نکرد. مواظب شبهاتی که القا می­کنند باشیم. در شرایط آزاد و بدون ترس، حتما مردم امامانی که چهره رحمانی در میان مردم داشتند را بهتر می­پذیرفتند.

31.   آموزگاران انسانیت

امام حسین(ع) در کربلا فرمود: اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید. امام با این سخن خود تلنگری به جامعه خفته آن روز زد که شان انسانیت مهم است. اگر دین برای شما اهمیتی ندارد و بر اساس آن عمل نمی­کنید انسانیت که باید برایتان اهمیت داشته­باشد. سایر انسان‌ها جزو اعضای جامعه انسانی هستند و باید مورد احترام قرار گیرند، آنان که با شما سر جنگ ندارند. این سخنان درسی برای ما دارد که از تحقیر همدیگر،  نیش زدن به هم، بی­احترامی به جان و آبروی یکدیگر و...بپرهیزیم. همه عزاداری­ها و سوگواری­ها و محبت اهل­بیت(ع) باید به اینجا ختم شود؛ درس انسانیت.

32.   مروت علی(ع) و قساوت دشمنان حسین(ع)

در جنگ با معاویه وقتی یاران حضرت علی(ع) بر آب مسلط شدند خواستند مقابله به مثل کرده و از سر انتقام آب فرات را بر روی لشگریان معاویه ببندند اما علی(ع) که بزرگترین مدافع زندگی همه است مانع می­شود و می­فرماید: اختیار حق حیات آنان به دست ما نیست. این حق از خدا به وجود آمده و سقوط آن، بستگی به مشیت الهی دارد. بگذارید آب بخورند(وقعة صفّين، ص 160).  اما در کربلا آب را بر حسین و یارانش بستند. این دوگانگی انسانیت و توحش آیا برای بیداری عقل و وجدان کافی نیست؟!

33. معلم اخلاقِ زندگی

در سخنان و سیره امام حسین(ع) زندگی مهمتر از مرگ است. گرچه نوع مردن امام و برجستگی شهادت در مکتب اسلام و نحوه شهادت آن حضرت چگونه مردنش را برجسته نشان می­دهد اما امام در واقع آموزگار زندگی شرافت­مندانه است؛ زندگی­ای که در آن نه ظلمی به کسی روا دارد و نه ظلمی بپذیرد. امام سرشار از آداب و آیین زندگی است اما اگر شرایط روزگار و ظلم و جور ستمکار و حاکمیت بدکاری در پیش روی بود طبیعی است که باید مثل امام حسین(ع) هم مرگ شرافت­مندانه و با عزت را انتخاب کرد. مرگ شکوهمند تداوم زندگی شکوهمند است که شرافت و عزت در آن اصلِ مهم است.

34. عبرت و اشک

در زندگی این جهانی، ایستایی و سکون و بی­تحرکی معنا ندارد. زنده نگه­داشتن نام و یاد و آرمان امام حسین(ع) هم برای به حرکت درآوردن ماست. حرکت برای بهتر شدن معنوی، کم شدن نادانی­ها و گناهان. قرآن از این سیر، به حرکت از ظلم به نور تعبیر می­کند و عبرت گرفتن چشم­های بیدار را از ما خواسته است. گاهی همین یادآوریِ محرم­ها و ماه رمضان­ها برای مدتی ما را بیمه می­کند و باعث پویایی معنوی ما می­شود. ­ اما اگر مانند برکه آبی راکد در زندگی باشیم اهل عبرت نیستیم.

35. مغز نیایش

خدایا قطره­ای کوچک از شیرینی مناجات حسین(ع) در دعای عرفه را به ما بچشان. همه متکلمان و فیلسوفان موحد برای یافتن خدا دل در گرو آثار و صفات و نشانه­های او دارند اما امام حسین(ع) همه این نشانه ها را دورکننده از دریافت خدا و دیدنش می­بیند و می­فرماید تو اصلا مخفی نیستی تا چیزها و کسان دیگر بخواهند مرا به تو برسانند و  چشمی که تو را نمی­بیند کور است. خدا به ظاهر و صورت اگر چه محجوب است اما همیشه در ذهن و ذکر و ضمیر امام حضور دارد پس چرا باید با واسطه دیگران به خدا برسد؟ غایب نیست تا شاهد و استدلال بخواهد و هیچ جایی برای غیر معبود در دلش یافت نمی­شود.


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما