کربلا در دهم محرم سال 61 شاهد فجایع وحشتناکی علیه امام حسین (ع) و یارانش بود. شهید کربلا با جانبازی خود و یارانش، پیام خود را اعلان نمود. امام علی بن الحسین (ع)، گرچه در حادثه عاشورا، نتوانست در صحنه مبارزه، حضور یابد، اما توانست در حماسه حسینی سهیم باشد و به آن، قوت ببخشد.
نخستین آثار عاشورا
امام صادق (ع)، در زیارت اربعین، در مورد جد بزرگوارش چنین فرموده است: بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة؛ خونش را به خاطر تو (خداوندا) بذل کرد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانیِ گمراهی، بیرون آورد. کلیدیترین اثری که انتظار میرفت از خون امام حسین (ع) برخیزد، «آگاهی» مردم و خروج آنها از جهل بود.
نخستین آگاهی که بعد از واقعه عاشورا ظاهر شد، در کوفیان بود. بعد از ریخته شدن خون امام در کربلا، و حضور کاروان اسرا در کوفه و پاسخهای کوبندۀ حضرت زینب (س) و امام علی بن الحسین (ع)، وجدان کوفیان به درد آمد. آنان بابت تکرار «خیانت به اعتماد» مورد سرزنش قرار گرفتند. تا پیش از این، احتمال میرفت که دعوت کوفیان از امام حسین (ع)، واقعیت داشته باشد؛ چنانکه بر اساس همین احتمال، مسلم بن عقیل به امام، نامه نوشت و از مهیا بودن کوفه برای حضور ایشان خبر داد. اما بعد از عاشورا، کوفیان نیز خود را بهتر شناختند. از این رو وقتی در مقابل دعوت از علی بن الحسین (ع) برای مبارزه با یزید، پاسخ منفی شنیدند، کسی تعجب نکرد. در حالی که اگر امام حسین (ع) در گذشته چنین پاسخی به آنان میداد، توسط آیندگان، بازخواست میشد.
کوفیان به عمل، ثابت کردند که اهل دنیا هستند و دین، تا وقتی برایشان ارزشمند است که اوضاع، آرام باشد و الا اگر گرد و خاکی بلند شود، چندان اهمیتی به دین نمیدهند (1) و حتی حاضرند خاندان پیامبر دینشان را هم از دم تیغ بگذرانند.
ادامه حرکت عاشورا
یزید در سال 60 به جای معاویه، بر صدر حکومت نشست. او از آغازین روزهای حکومتش، بر شخصیتهای اثرگذار تمرکز کرد و از حاکم مدینه خواست تا برای او از آنان بیعت بگیرد. یکی از آن چهرهها، حسین بن علی (ع) بود. حاکم مدینه در پاسخ درخواست یزید نوشت: حسین بن علی خلافت تو را نپذیرفته و در نتیجه بیعت هم نمیکند. یزید در پاسخ گفت: «نامه من که به تو رسید، به سرعت، پاسخ بده و بگو چه کسانی در اطاعت من هستند و چه کسانی از اطاعت من روی گرداندهاند. پاسخِ نامه را به همراه سرِ حسین بن علی برای من بفرست.» (2)
بعد از عاشورا، کاروان اسرای کربلا به شام کوچ داده شدند. شامیان در ابتدا، به کاروانیان جسارت کردند.(3) یزید نیز که خود را پیروز نبرد با امام میدید، فاتحانه و از سر غرور در تحقیر آنان برآمد. اما بعد از خطابه امام علی بن الحسین (ع)، ورق برگشت. شامیان که تا آن لحظه، از طریق رسانه اموی با اسلام آشنا شده بودند، حرفهای جدیدی از امام شنیدند. آنان که تا آن زمان، یزید را جانشین به حق رسول الله (ص) میپنداشتند و حسین بن علی (ع) و یارانش را باغی بر حکومت خلیفه میشمردند، فهمیدند که از وقایع زیادی، غافل بودهاند. چنین شد که از یزید رویگردان شدند.(4) با عقبنشینی مردم، یزید نیز دست به دامان دیوارِ حاشا شد و با انکار دستورش مبنی بر قتل حسین بن علی (ع)، گناه کربلا را به گردنن ابن زیاد انداخت. گرچه یزید حاضر نشد ننگ کشتن فرزند رسوال الله (ص) را به خود نسبت دهد و در ظاهر از رفتار ابن زیاد اظهار ناراحتی کرد، اما نه تنها حکومت عراق را از ابن زیاد نگرفت، بلکه حاضر به یک توبیخ ساده هم نشد.(5)
عاشورا و آغاز قیامهای ضد ظلم
بعد از عاشورا قیامها و جانفشانیها آغاز شد. در حالی که تا قبل از عاشورا، نسبت به ظلم حاکمان، کاری جز صبر صورت نمیگرفت، فریاد «هیهات منّا الذله» امام حسین (ع) به پارهای از مردم جرئت داد تا در مقابل ظلم، مبارزه کنند.
قیام توابین، اولین حرکت و یکی از مهمترین حرکتهای بعد از حادثۀ کربلا بود. هرچند پایداری و ایثار توابین در آن نبرد، ستودنی بود اما در زمان مناسب اتفاق نیفتاد. شاید اگر این قیام، به جای خونخواهی امام حسین (ع)، برای یاری ایشان در کربلا اتفاق میافتاد، نتیجه بهتری داشت.
پیشتر اشاره شد «جهلزدایی» ثمره خون امام حسین (ع) شد. بعد از عاشورا، موقعیت حقیقی سران حکومت اموی برای مردم، عیان شد. بر این اساس، مردم در مقابل ظلم میایستادند و دست به قیام میزدند تا جایی که قیامها، آرامش حاکمان را ربود.
ضربه سختی که امام حسین (ع) به ظلم وارد نمود به حدی بود که حاکمان بعدی (اعم از اموی و عباسی) ضمن اینکه احساس خطر بیشتری از موجودیت پیروان اهل بیت (ع) داشتند، جرئت مقابله علنی با ائمه، مانند آنچه در کربلا اتفاق افتاد، را از دست دادند.
.............................................
1 . همانگونه که امام حسین (ع) فرمود: النَّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ؛ بحارالأنوار، ج44 ص383
2 . بحارالأنوار، ج44 ص312
3 . بنگرید: طبرسی، الإحتجاج، نشر اسوه، ج2 ص131
4 . محمدی ریشهری، گزیده شهادتنامه مام حسین (ع)، ص820؛ حتی یکی از علمای یهود نیز در مقابل اقدام یزید، موضع گرفت؛ همان ص798
5 . جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج2 ص548