ادامه داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا2
حضرت سلیمان به قصرش در فلسطین رسید و دربارهی عظمت تخت پادشاهیاش با ملکه سبا صحبت کرد.
او تصمیم گرفت با نشان دادن قدرت و نعمتهای خدا، ملکه و همراهانش را به دین خدا دعوت کند. وقتی آنها به قصر نزدیک شدند،
از زیباییها و معماریهای بینظیر و همچنین شیرها و پرندگان رنگارنگ شگفتزده شدند و فهمیدند که هدیههایشان در برابر عظمت سلیمان ناچیز است.
مطالب مرتبط
قصه های انبیا؛ داستان حضرت ابراهیم و ساخت کعبه3 قصه های انبیا؛ حضرت ابراهیم و چالشهای زندگیاش2 قصه های انبیا؛ حضرت ابراهیم علیه السلام1 قصه های انبیا؛ داستان حضرت سلیمان و مورچهها1 قصه های انبیا؛ داستان حضرت صالح و قوم ثمود1 قصه های انبیا؛ معجزه حضرت صالح و شتر از کوه2 قصه های انبیا؛ عذاب قوم ثمود و نجات حضرت صالح3 قصه های انبیا؛ حضرت موسی و سوء تفاهم2 قصه های انبیا؛ حضرت موسی و ظلم فرعون1 قصه های انبیا؛ چالش حضرت موسی و جادوگران در دربار فرعون3