از جمله چیزایی که فهمیدم این بود که، بحث کورش تا عصر پهلوی اصلاً مطرح نبوده. اصلاً کسی این آدم رو به درستی نمیشناخته. از دوران همین پهلویها هست که کورش روی زبونها می افته و مردم رو درگیر ایران باستان می کنه.
البته اینو بگمااا مردم هم از اول دنبال این مباحث نبودن؛ اول از همه، این خاندان پهلوی هست که سردمدار باستانگرایی می شه و بعد با کلی تبلیغات سعی می کنن مردم رو هم پیرو این ماجرا کنن.
ماهان: مثلاً چجوری مردم رو مجبور می کنن که ایران باستان رو دنبال کنن و کوروش پرستی رواج دادن؟!
می دونستم این حرف ماهان یه جورایی جنبهی طعنه داره اما به روی خودم نیاوردم و گفتم:
با جشنهای دو هزار و پانصد ساله، مردم رو سرگرم ایران باستان و کوروش و بازیچه دست غرب می کنن.
ماهان: خب چه اشکالی داره؟ عظمت ایران رو به نمایش گذاشتن، بَدِه قدمت تاریخی ایران رو در آوردن؟! حالا چون تو زمان پهلوی بوده بدهِ و نباید باشه؟!
به حالت تمسخر آمیزی ادامه داد: اصلاً چرا وقتی نقد ایران باستان می کنن یه نقدم به این پهلویها میشه؟! پشت پرده چیه؟!
نگاهی بهش کردم و گفتم: چرا مسخره میکنی؟ اگر دوست داری بدونی، بگم.
اما اگر بخوای مسخره کنی بیخیال بشو تا رفاقتمون سر جای خودش بمونه.
تا اومدم از جام بلند بشم دستم رو گرفت و گفت: ای بابا چرا انگار دخترا قهر میکنی ؟ باشه، هیچ دستی در پشت پرده نیست...
در حالی که صداش رو یه کم زخیم تر کرده بود، اینارو میگفت. ازین کارش خندهام گرفته بود، لبخندی زدم و نشستم و گفتم: دوست داری بدونی؟!
ماهان: پسر باور کن آره، دوست دارم بدونم.
ولی اگر اشکال گرفتم و سؤال پرسیدم مثل دخترا قهر نکن برو ...
ادامه دارد ...