دویدن به سراب
حسن بالاخره توانست یک منزل گرانقیمت در بهترین منطقه شهر بخرد، ولی اضطرابش کم نشد، برای همین بعد از یکسال یک ویلا درشمال خرید تا شاید با خوشگذرانی در آن مقداری از نگرانیاش کم شود.
اما بعد از مدتی آرامش، طوفان اضطراب به سویش حملهور شد.
حسن هر لحظه، به کاری، چون مضطرب است وتلاش می کند از سایه نگرانی خارج شود، همیشه می دوید، درست مانند کسی که در وسط بیابان تشنه است و برای سیراب شدن به هرطرف میرود، اضطراب زیادی دارد،
اما آب پیدا نمیکند. نه جلوی دویدنش را می تواند بگیرد، نه یقین دارد که آنجا که می رود آب هست.
دور میبینی سراب ومی دوی
عاشق آن بینش خود می شوی
امام خمینی(ره) علت هر اضطراب را علاقه به دنیا می دانند ودرمانش را کاهش این علاقه میدانند(۱).
پینوشتها:
1. امام خمینی، چهل حدیث، ص123
مطالب مرتبط
زمان مناسب دروازه موفقیت ارتیاط مجسمه موزه با نابودی عشق انعکاس کلام در کوهستان دیگران هم بخر و هم بفروش شیطان در لباس دیگری بیخیالی به هوس اول شباهت خاکزدایی نمد با انسان تیغ جراحی خدا تیر آرزوی بیپایان بر زندگی تیر فردا در قلب امروز سرمایههای خیالاتی فرار از خود به اینترنت دود آپارتمان بر چشم خانه ذهن گردانی رهایی از ترافیک دردهای شادکننده خنده چراغ سبز به مهرورزی عبور از دستاندازها پشت پا به کمال گرایی افراطی