آفرينش آدم
بیانات قرآن و نظریه داروین:
بعد از اینکه ما گفتیم که اولین انسان حضرت آدم بوده حال ممکن است سوالی در ذهن آید که آفرينش آدم از خاك، به چه معناست؟ آيا منظور این است كه مستقيماً از خاك آفريده شده است يا ممكن است بين خاك و حضرت آدم، انواع ديگرى از موجوداتِ واسطه، بودهاند و چون خلقت آنها (نيز) منتهى به خاك مىشده، لذا گفته شده است: آدم از خاك آفريده شده است؟
آيا بين خاك و آدم، نخست موجودى تك يافته، بوجود آمد و بعد كاملتر و كاملتر شد تا رسيد به حيوانى كامل مثل ميمون و بعد به نيمه انسان و سپس انسان نئاندرتال كه تنها راست قامت بوده است امّا عقل نداشته و سپس كاملتر شده كه نخستين نمونهاش حضرت آدم بوده است؟
ابتدا بیان نظریه داروین: او مدعی شد که انواع مختلف گیاهان و حیوانات ، بر اثر تغییرات تصادفی و تدریجی که بر اساس عوامل طبیعی در برخی از افراد یک نوع رخ داده، پدید آمده اند. تغییراتی که در این افراد پدید آمده، از طریق وراثت به نسل بعد منتقل شده و در پرتو سازگاری با محیط باقی مانده چیزی که اصلح است، زمینه نوع جدیدی را فراهم آورده است وی بر اساس همین نظریه معتقد بود که نوع انسان نیز مانند سایر انواع حیوانات، از نوعی حیوان پست تر به وجود آمده است و در واقع، انسان نوعی حیوانِ برتر از انواع پیشین است . قبل از بیان قرآن در این زمینه باید گفت که برخی دانشمندان بر این عقیده اند که مطالعات آزمایشگاهی می توانند تغییرات درون یک نوع را مورد تاکید قرار دهند، ولی از اثبات تشکیل انواع جدید در اثر این تغییرات تدریجی یه ویژه در رده های بزرگ ناتوانند
از طرف دیگر باید گفت که حتی اگر طبق نظریه داروین انسان هایی بوجود آمده باشند ولی نمی توان ثابت کرد که نشل کنونی و فعلی از همان راه بوجود آمده اند و می تواند نسل کنونی به همان روشی که قرآن می فرماید بوجود آمده باشند.
حال آيا اين نظر، با سياق آيه سازگار است يا نه؟
پاسخ)در نخستين نظر، اين احتمال، در حدّ يك احتمال، قابل دفع نيست.يعنى هنگامى كه مىگويد انسان از خاك آفريده شده است؛ منافاتى ندارد با اينكه خاك به چيزى تبديل و آنگاه به انسان تبديل شده باشد ولى در برخى آيات، قرائنى هست كه اين احتمال را دفع مىكند.
1) روشنترين اين آيات؛ آيه 59 سورهى آل عمران است:
آل عمران / 59: «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون».
پس از سركوب شدن بسيارى از مشركان، و گسترش نسبى اسلام، نصاراى نجران(1)، هيأتى را براى مباحثه به مدينه فرستادند كه «وفد نجران» نامدارند.
آنان به مسجد مدينه آمدند و نخست عبادت خود را انجام دادند و سپس با پيامبر به بحث پرداختند:
ـ شما فرزند كه هستيد؟
ـ عبدالله
ـ موسى پسر كه بود؟
ـ عمران.
عيسى پسر كيست؟
بنا به روايت(2)، پيامبر مكث فرمودند و آيهى مذكور در فوق نازل شد: «عِيسى عِنْدَ اللهِ كَمَثَلِ آدَم...»يهوديان مىگفتند العياذ بالله عيسى بطور نامشروع بدنيا آمده است و پيامبر، دامان مريم را از آن تهمت يهود پاك فرمود و پذيرفت كه عيسى پدر انسانى نداشته است.
مسيحيان مىگفتند حال كه عيسى پدر انسانى ندارد، پس پدرش خداست. آيه در مقام پاسخ به اين شبهه نازل شد، آيا شما معتقد نيستيد كه آدم پدر ندارد؟ عيسى هم مثل اوست؛ همانطور كه او پدر نداشت و شما قبول داريد، اين نيز پدرى ندارد و به امر خدا موجود شده است.
اين استدلال به درستى نشان مىدهد كه اگر حضرت آدم از نسل ميانگينى بينِ خاك و خود، به وجود آمده، مثلاً از انسانهايى كه عقل نداشتهاند، نصاراى نجران مىتوانستند بگويند حضرت آدم از نطفهى حيوانى به وجود آمده است.
------------------------------------
1. نجران در زمان پيامبر، تقريباً مركز مسيحيان عربستان بود.
2. ر. ك: تفسير نورالثقلين ج 1 ص 347 حديث 157.
نکته) یرخی به همین آیه استدلال کرده اند که بگویند آدم از نسل موجود ديگرىاست زيرا آيه عيسى را به آدم تشبيه كرده است و عيسى هم مادر داشته است پس آدم نيز دستكم بايد مادرى داشته باشد!
اين ديگر سُرنا را از سِرگشادزدن است! آيه عيسى را به آدم تشبيه كرده است و نه به عكس! بايد ديد وجه شبه چيست و مسأله بر سر چه بود كه آيه نازل شد؟ صحبت بر سر آن بود كه عيسى پدر ندارد و آيه مىفرمايد آدم هم مثل او، پدر نداشت.
قانون در تشبیه این است که یک چیز را به چیز دیگری تشبیه می کنند که آن جهت مشترک را به طور واضح تری دارد مثلا انسان را به شیر تشبیه می کنند که شجاعت در او آشکار تر است در اینجا هم عیسی به حضرت آدمی تشبیه شده که پدر نداشتن او واضح تر است .
اگر حتی آدم را به عیسی تشبیه کرده بود لازمهى اين امر، اين نيست كه آنچه در عيسى وجود دارد در آدم هم باشد. اگر مىگوييم فلانى مثل شير است نه به اين معناست كه فلانى در همه چيز عين شير است؛ تنها در دليرى كه وجه شبه است مانند اوست. پس آيه تنها بر اين دلالت دارد كه حضرت عيسى مانند حضرت آدم از پدرى متولّد نشده است.
2)آيهى ديگرى كه از آن همين نكته را مىتوان به دست آورد:
سجده / 7و8: «وَبَدَأَ خَلْقَ الإنْسانِ مِنْ طِين ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَة مِنْ ماء مَهِين».
تفصيلى كه اين آيه بين آفرينش انسان نخستين و نسلهاى بعد قائل شده است به روشنى دلالت دارد بر اينكه نحوهى آفرينش آنان با هم متفاوت است. اگر همهى انسانها از «ماء مهين» خلق شده بودند كه حضرت آدم هم جزء آنها محسوب بود اين تفصيل، وجهى نداشت.
اما برخی دیگر اشکال کرده اند که آیاتی که می گویند همه ی انسانها از نطفه آفریده شده اند عمومیت دارند و شامل حضرت آدم نیز می شوند پس حضرت آدم نيز بايد از نطفه آفريده شده باشد و گرنه با اطلاق و عموم آيات، سازگار نيست. مانند:
نحل / 4: «خَلَقَ الإنْسانَ مِنْ نُطْفَة».
انسان / 2: «إِنّا خَلَقْنَا الإنْسانَ مِنْ نُطْفَة أَمْشاج نَبْتَلِيه».
علق / 2: «خَلَقَ الإْنْسانَ مِنْ عَلَق».
پاسخ)1 ـ بر فرض كه اين آيه عموم داشته باشد؛ در قرآن صدها آيهى عام و مطلق وجود دارد كه با آيات ديگر تخصيص يافته است. تخصيص و تقييد آنقدر زياد است كه بر مبناى آن قاعدهى مشهورى ساختهاند كه: «ما مِنْ عام الاّ وقد خص هیچ عامی نیست مگر اینکه تخصیص خورده باشد» پس چه اشكالى دارد كه ميلياردها انسان بدين طريق آفريده شده باشند و دو نفر استثناء شده باشند؟
2 ـ مىتوان گفت اين آيات غالباً در مقام آنست كه انسان را از مغرور شدن بازدارد و يا توجه به امكان معاد بدهد. مىفرمايد كسانى كه شك دارند در اينكه انسان دوباره زنده شود، درنگرند كه خود چگونه بوجود آمدهاند.
آيات ديگرى نيز مشابه اين آيات هست كه همين مطلب دربارهى آنها صادق است.
منبع:
انسان شناسی در قرآن آیت الله مصباح یزدی
انسان شناسی آیت الله محمود رجبی
=================================================
مشاهده ی مطالب مرتبط