مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب دست های پشت پرده؛ قسمت هفتم
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
دست های پشت پرده؛ قسمت هفتم

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

 

دستش را روی پیشانی من گذاشت و گفت: بذار ببینم تب نداری؟

دستش را کنار زدم و به شوخی گفتم: خیر، جناب ماهان، این شمایی که باید یه آزمایش بدی، تا معلوم بشه از چه داروی خواب آوری برات استفاده کردن که بیدار نشدی تا الان

ببین نمونه‌اش رو که نشونت دادم، همین خودت یکی ازین آدمای فریب خورده و خود باخته‌ای هستی که به کالای ایرانی یه ذره اعتماد نداری؟ تعصب نداری. دروغ میگم؟ اشتباه می‌کنم؟!

ماهان: این حرفتو قبول دارم. تا حالا به این فکر نکرده بودم که این منی که این همه در مورد نژاد ایرانی میگم و بهش افتخار می کنم چرا یه ذره روی کالای ایرانی و سایر مسائل مربوط به مملکت خودم 

تعصب ندارم؟! تا توی ماهواره یه عده یه چیزی میگن منم دو دستی می‌گیرم و بدون اینکه به جوانبش فکر کنم کاری که اونا خواستن رو انجام میدم.

تعجب کرده بودم نکنه باز ماهان داره دستم میندازه! بهش نگاه می‌کردم و منتظر بودم تا اَدا در بیاره اما دیدم نه، واقعاً تو نگاهش شیطنت نیست و انگار یه کم تونستم قانعش کنم.

بخاطر همین ادامه دادم و گفتم:

این فقط شامل منو تو نیست خیلی از جوونا مثل ما اینجوری فکر می کنن و فریب این تبلیغات رو خوردن.

یه دفعه انگار برق گرفته‌ها پرید و گفت: آقا این قدر بحث رو عوض نکن کوروش چی شد؟!

متعجب نگاهش کردم و گفتم: معلومه تو چته؟! جدی و شوخیت معلوم نیست.

ادامه دادم و گفتم: خب کجای بحث بودیم که به اینجا رسیدیم؟!

ماهان: اینجا بودیم که پهلوی‌ها دست نشانده غرب و صهیونیسم اومد روی کار، جشن 2500 ساله گرفتن تا مردم رو به سمت باستانگرایی بکشونن و ایران باستان رو بُلد کنن و بشه اینی که الان هست

تعجب کردم فکر نمی‌کردم با این همه شیطنتی که می‌کنه و وسط حرف من می‌پرید الآن همشو یادش مونده باشه و حواسش جمع بوده باشه

گفتم: عالیه فکر نمی‌کردم انقدر حواست جمع بوده باشه.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

مطالب مرتبط دیگر :

دست‌های پشت پرده؛ قسمت ششم

دست‌های پشت پرده؛ قسمت هشتم

دست‌های پشت پرده؛ قسمت شانزدهم

 ست های پشت پرده؛ قسمت نهم ​​

دست های پشت پرده؛ قسمت یازدهم

دست های پشت پرده؛ قسمت سیزدهم

 دست های پشت پرده؛ قسمت دوازدهم

دست های پشت پرده ؛قسمت بیست و یکم

دست های پشت پرده؛ قسمت نوزدهم

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما