گفتگوی مجرمین با مالک دوزخ
ﻭَﻧَﺎﺩَﻭْﺍْ ﻳَﺎ ﻣَﺎﻟِﻚُ ﻟِﻴَﻘْﺾِ ﻋَﻠَﻴْﻨَﺎ ﺭَﺑُّﻚَ ﻗَﺎﻝَ ﺇِﻧَّﻜُﻢ ﻣَّﺎﻛِﺜُﻮﻥَ«٧٧». ﻟَﻘَﺪْ ﺟَﺌْﻨَﺎﻛُﻢ ﺑِﺎﻟْﺤَﻖِ ّ ﻭَﻟَﻜِﻦَّ ﺃَﻛْﺜَﺮَﻛُﻢْ ﻟِﻠْﺤَﻖِ ّ ﻛَﺎﺭِﻫُﻮﻥَ«٧٨ زخرف».
ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻲ ﻛﺸﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻱ ﻣﺎﻟﻚ (ﺩﻭﺯﺥ! ﺑﮕﻮ:) ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺎ ﺣﻜﻢ (ﻣﺮﮒ) ﺻﺎﺩﺭ ﻛﻨﺪ. ﺍﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻤﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﺣﻖّ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭﻟﻲ ﺍﻛﺜﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺮﺍﻫﺖ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ.
«مَالِکُ»: رئیس فرشتگان نگهبان دوزخ است.
«لِیَقْضِ عَلَیْنَا»: ما را نابود گرداند و بمیراند.
«مَاکِثُونَ»: توقّفکنندگان
استغاثهٴ دوزخيان در چند جای قرآن بیان شده است. در این آیه به مالک رو می اندازند، آن هم از دور؛ مثل اينکه حتي به مالک هم دسترسي ندارند و از راه ندا سخن مي گويند: از پروردگارت بخواه که ما را بميراند تا نجات پیدا کنیم، خيال مي کنند مرگ پايان راه است. نمی گویند خدايي که مشترک بين ما و توست، بلکه مي گويند از خداي خودت بخواه! معلوم است که در آن مقطع هم هنوز مسئلهٴ ربوبيّت پروردگار براي اينها حلّ نشده است. اما آنهايي که ميگويند: ﴿رَبَّنَا أَخْرِجْنَا﴾ ، يا غير از اين گروه هستند يا اگر همين گروه باشند در مواقف دیگری از قیامت است. لذا از خداوند تا خازن جهنم، مالک، مومنین و گاهی از سران ستمگر استمداد می طلبند. ﻣﺎﻟﻚ بعد از سالها عذاب ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻧﻪ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻧﺪﮔﻲ رنج آور ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻮﺩ؛ چون ﺍﻛﺜﺮ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻛﺮﺍﻫﺖ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ.