مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب مرده سوزی 3؛ خاطرات سفر تبلیغی به هندوستان
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
مرده سوزی 3؛ خاطرات سفر تبلیغی به هندوستان

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)

مرده‌سوزی - 3

دو مستطیل پر بود: یکی‌شان مربوط به چند ساعت قبل بود و فقط خاکستری از جنازه باقی مانده بود و دیگری هنوز داشت می‌سوخت. یکی از دوستان، فیلم‌برداری می‌کرد. سر جنازه کاملا سوخته بود و به سختی قابل تشخیص بود. خودشان اعتقاد دارند اگر سر در حین احتراق، بترکد شخص آمرزیده شده و الا گناهکار است و مرده‌سوز خودش به صورت دستی این کار را می‌کند! مرده‌ای که ما بالای سرش ایستاده بودیم، سر سالمی داشت و طبق اعتقادشان این نشان دهنده کارنامه پر گناهش بود. دورش چرخی زدیم تا این که توجه‌مان به پایش جلب شد. کف دو پایش اندکی از میان چوب‌ها بیرون زده بود.

آقای صالح می‌گفت: «با این که بارها به اینجا به آمده‌ام اما اولین بار است که چنین صحنه‌ای می‌بینم» سوختگی پوست و گوشت پا و سرخی ناشی از آن کاملا مشخص بود. باورم نمی‌شد از نزدیک دارم چنین صحنه‌ای می‌بینم. دکتر ادامه داد: «استخوان ساق پا، بیشترین مقاومت را در مقابل آتش دارد و لذا گاهی بعد از اتمام سوزاندن، این قسمت را دوباره به آتش می‌اندازند تا بسوزد» آقای مقیسه، نمی‌توانست این صحنه را ببیند و سریع فاصله گرفت. من هم به زور جلوی خودم را گرفتم. هم حالت تهوع داشتم و هم می‌خواستم فریاد بزنم و گریه کنم! احساس متناقض عجیبی بود. 

ضعفِ تنِ رنجور انسان را در برابر آتش، می‌توانستی ببینی و یاد این فراز دعای کمیل بیفتی «یا رَبِّ ارحَم ضَعفَ بَدَنی وَ رِقَّةَ جِلدی و دِقَّةَ عَظمِی – خدایا به ضعف تن و نازکی پوست و ظریفی استخوانم رحم کن» وقتی آتش دنیایی این چنین گوشت و پوست را می‌خورد و استخوان را پودر می‌کند، عذاب دورخ با بدن‌های ضعیف‌مان چه خواهد کرد؟

هُرم آتش توی صورتت می‌خورد و با چشم خود می‌دیدی چه بر سر جسمی که تا چند ساعت پیش، انسان زنده بود می‌آورد! به دوستی که فیلم‌برداری می‌کرد پیشنهاد دادم بعدا روی این قسمت از فیلم، 

تلاوت آیه «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ – هر چه پوست‌شان بريان گردد پوست‌هاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند - نساء، 56» را کار کند. 

هنوز جمله‌ام را تمام نکرده بودم که سر و کله مرده‌سوز پیدا شد و گفت حق فیلم‌برداری ندارید! خلاصه پیشنهادم در نطفه خفه شد! دکتر صالح می‌گفت: «مرده‌سوزی، شیوه مدرن هم دارد که با برق فشار قوی انجام می‌گیرد و این دود و آلودگی را ندارد.» در مورد سرنوشت خاکستر مرده سوال کردم که دکتر گفت: «متفاوت است. برخی خانواده‌ها خاکستر مرده‌شان را می‌برند و برخی هم خیر. اما ظاهرا بخش عمده‌ای از این خاکسترها به رودی نزدیک دهلی ریخته می‌شود که آب دهلی را تامین می‌کند!» ناخواسته یاد مسواک کردن‌هایم افتادم و آب‌هایی که در دهانم چرخاندم. یاد وضوهایی که گرفته بودم، یاد دست‌هایی که قبل از غذا شسته بودم و سپس با همان دست لقمه به دهان ...  بگذریم.

خود هندوها برای مرده‌سوزی، فلسفه‌ای دارند.

 ظاهرا معتقدند تنها چیزی که از انسان باقی مانده و متعلق به عالم مادی فانی است، همین تن دنیایی است و باید سوزانده شود تا فنای انسان کامل شود. البته در نقد اعتقادشان باید گفت: «مرده شور این عقیده مزخرف‌تان را بزند! حالمان را به هم زدید نکبت‌ها!»

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما