نامهای به جامعه خروسها
سلام. اجازه بدید قبل از حرف خودم، جنایت جوجهکشی اخیر رو محکوم کنم و به جامعه شریف مرغهای گوشتی و تخمی تسلیت بگم. غم آخرتون باشه.
خروس عزیز! غیرتت کجا رفت؟ جلوی چشمت نوگلهات رو دفن میکنند، ساکت نشستی یا با مرغت ور میری؟
دستخوش! اون جوجه مظلومی که زنده به گور شد میتونست مرغی نمونه باشه، تخمهای سالم و صالح به جامعه عرضه کنه و اصلا معروفه جوجه موفق از دامن مرغ پرواز میکنه.
مثل پرندگی دیگهای میگه: «پشت هر جوجه موفق، مرغ و خروسی باصفاست که فضای قفس رو دوستانه نگه داشتهاند تا اون جوجه بتونه شکوفا بشه و به مقام شامخ تخمگذاری برسه».
یعنی واقعا سر سوزنی آب و دونه این قدر میارزید که سکوت کردی؟ مقابل قتل عام سازمانیافته جوجهها ساکتی، چرا در برابر ذبح شرافت لالی؟
ناموست قبل گرونی با پوشش نامناسب پشت ویترین بود.
الان که خونبهاش به لطف مسئولان، به نرخ جهانیش نزدیک شده که البته اون هم تقصیر اوکراینه، به جای این که جمعش کنی و به آغوش پاک خونواده برگردونی، قطعهقطعه شده نمایشش میدی؟
آپشن اضافه کردی واسه ما؟ به اسکلت ناموست هم رحم نکردی! حداقل این یکی رو نفروش! ببر گوشه قفس و با خاطراتش زندگی کن.
هنوز رون مرحومه را لای پلو نذاشتند با یه مرغ دیگه؟ جوجه خروسی بیش نبودی، علاف، دورهگرد کوچه، هراسان از حمله گربههای محل.
پدرش عزتت داد، احترام بت گذاشت، مرغش رو تقدیمت کرد و گفت: «دخترم با پرهای سفید میاد و با پر سفید هم برمیگرده».
پرهای خودت ریخت از این اعتماد ولی بیچاره رو آوردی در قفسی دو متری در پایینترین نقطه شهر.
جایی که گربه دستشویی نمیکنه مرغ بدبخت رو اسکان دادی! یادت هست سر مهریه چه مسخرهبازیای راه انداختی؟
به خاطر دو بسته ذرت و گندم بیشتر، مراسم رو به هم زدی و رفتی بیرون سیگار کشیدی.
بعد که خوب دورهات رو زدی و فهمیدی با درآمدی که تو داری، هیچ خروس خری حاضر نمیشه جنازه مرغ بدبختش هم رو پرت بندازه برگشتی و گفتی حله.
زبونبسته اصلا اعتیادت رو به روت آورد؟ از خروس غلامساقی هر روز پودر ذرت برزیلی میگرفتی.
توهم میزدی عقابی میخواستی پرواز کنی. رفتی گربهها رو شکار کنی چنان چکیات کردن تا چند وقت میگفتی من جوجوی بیآزارم. منو نخورید.
میدونی چند بار خشونت قفسی انجام دادی؟ بهت گفت چند بار تخمهاش افتاد؟
چقدر به بیچاره بد و بیراه گفتی چون بچهاش خروس نبود. حالا تو خروس دوست داشتی و اون زبونبسته مرغزا بود، مدام باید تو سرش میزدی؟
تا میخواست بره سر کوچه، با اون کله بدبینت فکر میکردی با خروس همسایه سر و سری داره. خودت جیک و پیک نداشتی با مرغهای برزیلی محل؟
زن رافائل رو یادت رفته؟ بگذریم. میدونی با وحشیبازیهات، چند بار تخمهاش افتاد؟ اصلا به روت آورد؟ چقدر به بیچاره بد و بیراه گفتی چون بچهاش خروس نبود.
حالا تو خروس دوست داشتی و اون زبونبسته مرغزا بود، مدام باید تو سرش میزدی؟ بد کردی باهاش. با مرغهای بعدی نکن.
در آخر میخوام مرغها رو یه نصیحت برادرانه بکنم: از حقوق خودتون دفاع کنید ولی تو دام گربههای محل نیفتید.
دعوای شما و خروسها داخلیه. پای گربههای بیگانه رو به این دعوا باز نکنید. به خصوص پویش چهارشنبههای بدون تخم که کیان قفس رو هدف گرفته. موفق باشید.
------------------------
برای دیدن مطالب مرتبط:
تحصیلات طالبانی
مصاحبه استخدامی
تأثیر فضای مجازی بر ذهن کودکان
طنزی در مورد برتری داشتن تکنولوژی بر اسلام
درگیری داشتن با خود
فرار مالیاتی
ملکه انگلیس