در مقاله قبل گذشت که تمام موجودات ممکنالوجود به واجبالوجود تکیهدارند و به یمن فیض اوست که اثرگذاری داشته و ایبسا نیاز برخی دیگر از ممکنات و موجودات نیازمند را برطرف مینمایند. اینک در این مقاله درصدد دقت بیشتر در این مسئله هستیم و میکوشیم تا دامنه این نیازمندی را از لحظه حدوث فراتر برده و به تمام زمان بقای یک موجود ممکن تسری دهیم.
نیازمند در حدوث و بقا
شاخه گلی که در باغچه امروز صبح روئید موجودی ممکنالوجود بود که بر اساس برهان امکان و وجوب نیازمندیهای او با اسبابی تأمین میشود که درنهایت به واجبالوجود ختم میگردند. حال در هنگام ظهر که چندین ساعت از تولد این گل میگذرد آیا همچنان نیازمند به واجبالوجود است؟ ممکن است کسی گمان کند نیاز گل به واجبالوجود فقط در لحظه تولد و حدوث آن است و پسازاینکه او شرایط وجودش را تأمین کرد دیگر روی پای خود می ایسند و پس از تولدی در بقای خود نیازی به واجبالوجود ندارد نظیر ساعتی کوکی که شخصی آن را کوک میکند بدون شک حرکت این ساعت در تولدش متوقف بر آن شخص است اما پس از تولد و کوک شدن دیگر نیازی به آن شخص ندارد و حتی اگر او بمیرد نیز همچنان کار میکند!
دقت در برهان امکان و وجوب تکلیف مسئله فوق را روشن میکند؛ نیاز گل به واجبالوجود نظیر نیاز حرکت ساعت به شخص کوک کننده آن نیست بلکه شبیه نیاز حرکت ساعت به انرژی که در فنر آن ذخیره میگردد است. حرکت ساعت هم در حدوث و هم در بقا متوقف بر انرژی ذخیره شده در ساعت است و به محض اینکه این انرژی خاتمه یابد دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت. روشن است که نیازمندی ممکنالوجود به واجبالوجود را نیز باید اینگونه تفسیر نمود زیرا اگر ممکنالوجود را پس از حدوث بینیاز از واجبالوجود تصور کنیم در این صورت لازم است ممکنالوجود واجبالوجود گردد و موجودی که حقیقت آن نیازمندی است یکباره تبدیل به موجودی که حقیقت آن بینیازی است شود! مثلاً لازم است گلی که تا دیروز ممکن و نیازمند بود امروز واجبالوجود و بینیاز مطلق شود! این امر علاوه بر اینکه تناقضی آشکار است با شواهد تجربی ما نیز ناسازگار است زیرا تمام موجودات ممکنی که در اطراف خود میبینیم بهصورت دائمی در تمام عمر بقای خود نیازمند به شرایط و اسباب هستند و بدون شک بر اساس مقاله قبل این اسباب بر واجبالوجود تکیهدارند بنابراین نمیتوان هیچیک از آن را لحظهای بینیاز از واجبالوجود تصور نمود. حاصل اینکه موجودات ممکنالوجود درنهایت درجه نیازمندی به واجبالوجود قرار دارند، تا هستند نیازمند هستند و لحظهای نمیتوان نیازمندی را از آنها نفی نمود و مثلاً آنها را در بقا بینیاز محسوب کرد. امید است که این توضیحات کمکی به فهم بهتر آیه 25 سوره فاطر ـ که در مقاله 58 از آن سخن گفته شد ـ باشد.
نتیجه
میتوان خلاصه محتوای این مقاله را در استدلال زیر بیان نمود:
صغرا: اگر ممکنالوجود در بقای خود بینیاز از واجبالوجود باشد آنگاه لازم است واجبالوجود گردد.
کبرا: لکن ممکنالوجود محال است واجبالوجود گردد و الا تناقض است.
نتیجه: ممکنالوجود در بقای خود بینیاز از واجبالوجود نیست.[1]
[1] برای مطالعه بیشتر ر.ک: آموزش فلسفه، آیه الله مصباح یزدی، ص366 به بعد و خداشناسی فلسفی، استاد عبودیت، بخش دوم و نهایه الحکمه علامه طباطبائی بخش اثبات واجب الوجود و ...
مطالب مرتبط
عدم امکان دور عدم امکان تسلسل (1) عدم امکان تسلسل (2) عدم امکان ختم به ممکنالوجود برهان امکان و وجوب برهان امکان و وجوب در قرآن اثبات وجود واجبالوجود نه صفات واجبالوجود واجبالوجود موجودی بینیاز نیازمندی، حقیقت ممکنالوجود تنها موجود بینیاز ختم همه نیازمندیها به موجود بینیاز تعریف ممکنالوجود تعریف واجبالوجود تفسیر جهان خارج با تقسیم ممکن و واجب عدم اجتماع وجوب و امکان در موجودات عالم عدم امکان واجب و ممکن نبودن موجودات عالم عدم امکان واجبالوجود بودن تمام موجودات خارجی روابط دوری و تسلسلی بین ممکنات