مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خداشناسی در قرآن جلسه اول«علم ما به خدا چه نوع علمی است»
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

حمیدرضا هستم. از تاریخ 06 بهمن 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 7 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خداشناسی در قرآن جلسه اول«علم ما به خدا چه نوع علمی است»

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ جمعه, 28 مهر 02


پيش از ورود در بحث خداشناسى، خوب است به چند نكته توجه كنيم:

1ـ علم و شناخت ما در یک تقسیم بندی به دو قسم تقسیم می شود 1) علم حصولی 2) علم حضوری

علم حصولی آن است که ما ار راه صورتی که در ذهن مان نقش می بندد به چیزی علم پیدا می کنیم مانند زمانی که داریم به یک درخت زیبا نگاه می کنیم، در آن حال یک تصویری از آن درخت در ذهن ما نقش می بندد و ما به واسطه آن صورت و تصویر متوجه می شویم که این شیء درخت است و درنگاه فلسفه اگر ما روبه روی چیزی قرار گرفته ایم، نباید فکر کنیم که ما مستقیماً با آن چیز درارتباط هستیم بلکه ارتباط ما بوسیله صورت هایی است که در ذهن ما نقش می بندد و این صورت ها بوسیله حواس پنجگانه تولید می شوند

علم حضوری آن است که وقتی ما به چیزی علم پیدا می کنیم از صورت ذهنی و واسطه خبری نیست بلکه ما خودِ آن چیز را درمی یابیم مانند زمانی که علم به یکی از احساسات خود پیدا می کنیم مانند محبت ویا زمانی که به یکی از حالت های روانی خود علم پیدا می کنیم مانند ترس و یا زمانی که ما خودمان را در می یابیم در این صورت نیز خبری از صورت ذهنی و واسطه نیست. حال باید مشخص کنیم که وقتی ما میگوییم ما خدا را میخواهیم بشناسیم با کدام علم می شود خدا را شناخت با علم حصولی و با واسطه و یا علم حضوری و بی واسطه؟

2) وقتی ما به یک چیزی معرفت  و شناخت پیدا می کنیم این معرفت و شناخت ما به دو صورت، تحقق مى‌يابد: 1) شناخت شخصى،2) شناخت كلّى.

شناخت ما زمانی شخصی حساب می شود که یا

 الف) در مورد محسوسات پنجگانه باشد مانند زمانی که من نرمی چیزی را حس می کنم و یا وقتی چیزی را می بینم

 ب) در مورد علم حضوری باشد .

 ولى شناخت كلّى است که نسبت به همه‌ى موجودات و به وسيله‌ى مفاهيم  و صورت های عقلى، حاصل مى‌شود( یا همان علم حصولی  البته در مورد علم حصولی نکته ای باید تذکر داده شود که وقتی ما به چیزی عام حصولی و با واسطه پیدا می کنیم همزمان در ذهن ما یک صورت کلی  و یک صورت جزئی نقش می بندد)

مثلا آگاهى انسان از خود (= مَنِ درك كننده) و از نيروهاى درونى و افعال و انفعالات نفسانى مانند اراده و محبّت خويش، شناختى‌ست شخصى و حضورى؛ و نيز آگاهى وى از رنگهايى كه مى‌بيند و صداهايى كه مى‌شنود شناختى‌ست شخصى و حسّى؛ امّا شناختن حسن و حسين و تقى و نقى به عنوان «انسان» يعنى موجود زنده‌اى كه داراى قدرت تعقّل و ساير ويژگيهاى انسانى است معرفتى‌ست كلّى .

حال سوال این است که در مورد خدا چه شناخت و علم هایی میتوان داشت ؟ آیا علم ما از خدا کلی است یا شخصی ؟

جواب) در مورد خداى متعال هم دو نوع شناخت، قابل تصور است: 1)يكى شناخت حضورى كه بدون وساطت صورت های ذهنى، تحقّق مى‌يابد، 2)و ديگرى شناخت كلّى كه به وسيله‌ى مفاهيم و صورت های عقلى، حاصل مى‌شود و مستقيماً به ذات الهى، تعلّق نمى‌گيرد.

دوباره لازم می دانم تذکر دهم که در علم حضوری ما به خود شیء علم پدا می کنیم شی وقتی بگوییم که ما به خدا علم حضوری داریم یعنی خودِ خدا را دریافت کرده ایم البته اندازه ظرفیت مان بخلاف علم حصولی که در این صورت ما مستقیماً به آن چیز علم پیدا نمی کنیم بلکه علم ما باواسطه صورت هایی است که در ذهن ما نقش می بندد و اگر گفته شد که ما به خداوند علم حصولی داریم یعنی علم به مفاهیم و صورت های ذهنی که در این صورت ما خودِ خدا را در نمی یابیم بلکه ما صورت های ذهنی خود را درمی یابیم

به  بیانی دیگر معرفتهايى كه به وسيله‌ى براهين عقلى، حاصل مى‌گردد؛ همگى معرفت‌هايى كلّى و حصولى و با واسطه‌ى مفاهيم ذهنى است ولى اگر معرفت شهودى و حضورى براى كسى حاصل شود، خود معلوم بدون وساطت مفاهيم و صورت های ذهنى، شناخته مى‌شود و شايد «رؤيت قبلى» كه در بعضى از آيات و روايات به آن اشاره شده

است؛ همين معرفت شهودى باشد. و شايد منظور از اينكه «خدا را بايد با خودش شناخت نه با آفريدگانش» نيز چنين شناختى باشد و همچنين بسيارى از مضامين ديگرى كه در پاره‌اى از روايات وارد شده است.

توجه به اين نكته، ذهن ما را از پيشداورى درباره‌ى آيات خداشناسى، مصون مى‌دارد كه نسنجيده همه‌ى آنها را حمل بر شناخت كلّى و عقلانى نكنيم و درباره‌ى ديدگاه آنها دقّت بيشترى بنماييم؛ شايد بعضى از آنها ناظر به رابطه‌ى شهودى دل با خدا باشد كه به صورت نيمه‌آگاهانه يا آگاهانه تحقق مى‌يابد و از نوع معرفت شهودى و حضورى شخصى است.

سوال ) اگر ما بخواهیم به خدا علم حضوری داشته باشیم و خودِ خدا را دریابیم چه باید بکنیم ؟ آیا با تعلیم و تعلم علم حضوری دار می شویم؟

جواب ) البتّه معرفت حضورى، قابل تعليم و تعلّم نيست، چون تعليم و تعلّم به وسيله‌ى الفاظ و مفاهيم حاصل مى‌شود و معانى خاصّى را به ذهن شنونده و انديشنده مى‌آورد و علم حضورى از قبيل معانى ذهنى نيست و قابل نقل و انتقال به ديگرى نمى‌باشد. حتّى بيانات قرآنى هم نمى‌تواند خود به خود علم حضورى و شهودى به ما بدهد ولى مى‌تواند راهى را به ما نشان دهد كه از آن طريق، علم شهودى به خداى متعال پيدا كنيم يا معرفت ناآگاهانه يا نيمه‌آگاهانه را به سرحدّ آگاهى برسانيم. پس بايد دقّت كنيم كه آيا هدف قرآن اين است كه معرفتى كلى نسبت به خداى متعال و اسماء و صفات او به ما بياموزد، يا هدف والاترى نيز دارد يعنى مى‌خواهد «دل» ما را به خدا آشنا كند و ما را به معرفت حضورى و شهودى راهنمايى فرمايد؟

3ـ اسماء الهى و الفاظى كه در زبانهاى مختلف در مورد خداى متعال به كار مى‌رود، بر دو گونه است: بعضى به عنوان «اسم خاص» و بعضى به عنوان اسم يا صفت عام و ممكن است يك لفظ به دو صورت، استعمال شود: گاهى به صورت «اسم خاص» و گاهى به صورت «اسم عام» و به اصطلاح نوعى «اشتراك لفظى» دارد. لفظ «خدا» در زبان فارسى و مشابهات آن در زبانهاى ديگر (مانند God در زبان انگليسى) از همين قبيل است.

در زبان عربى، اسم جلاله‌ى (الله) به صورت خاص و عَلَم شخصى به كار مى‌رود و «الرحمن» به صورت صفت مخصوص به خدا؛ ولى ساير اسماء و صفات الهى چنين نيست و از اين رو جمع بسته مى‌شوند و بر غير خدا هم اطلاق مى‌گردند مانند «ربّ ارباب»، «اله ـ آلهه»، «خالق ـ خالقين»، «رحيم ـ رحماء و راحمين»؛ چنانكه در آيه‌ى (128) از سوره‌ى توبه صفتهاى «رئوف» و «رحيم» در مورد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) هم به كار رفته است: «...بِالْمُؤمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ».

4 ـ لفظ «خدا» در زبان فارسى گرچه گفته شده كه مخفّف «خودآ» و تقريباً مرادف با «واجب الوجود» است ولى با توجّه به مشابهات آن مانند «خداوند» و «كدخدا» مى‌توان گفت معناى لغوى آن شبيه به معناى «صاحب» و مالك» و معنايى كه در عرف از آن فهميده مى‌شود نظير معناى خالق و آفريدگار است.

منبع:

خداشناسی در قرآن آیت الله مصباح یزدی

کلام اسلامی محمد سعیدی مهر

نهایه الحکمه علامه طباطبایی

آموزش فلسفه آیت الله مصباح یزدی


======================================================================

برای مطالعه ی بیشتر می توانید به لینک های زیر مراجعه نماید :
انحرافات فطرت
فطرت انسان ها
جلسه پنجم خداشناسی:« وجود خدا در قرآن»
فطرت و خداشناسی
جلسه هشتم خداشناسی:«منظور از فطرت چیست؟»

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما