گفتگوی شیطان با خداوند
ﻗَﺎﻝَ ﻗَﺮِﻳﻨُﻪُ ﺭَﺑَّﻨَﺎ ﻣَﺂ ﺃَﻃْﻐَﻴْﺘُﻪُ ﻭَﻟَﻜِﻦ ﻛَﺎﻥَ ﻓِﻲ ﺿَﻠﺎَﻝٍ ﺑَﻌِﻴﺪٍ«۲۷» ﻗَﺎﻝَ ﻟَﺎ ﺗَﺨْﺘَﺼِﻤُﻮﺍْ ﻟَﺪَﻱَّ ﻭَﻗَﺪْ ﻗَﺪَّﻣْﺖُ ﺇِﻟَﻴْﻜُﻢ ﺑِﺎﻟْﻮَﻋِﻴﺪِ «۲۸ ق»
(ﺷﻴﻄﺎﻥ) ﻫﻢ ﻧﺸﻴﻦ ﺍﻭ ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻧﻜﺮﺩم، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻋﻤﻴﻖ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩ. (ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:) ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩ ﻧﻜﻨﻴﺪ، ﻣﻦ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩم.
«قَرِینُهُ»: اهریمن همدم که وی را به گمراهی میخوانده است .
«مَآ أَطْغَیْتُهُ»: او را به طغیان و تجاوز نکشاندهام
انسان تا در پرده است نه جلوي خود و نه همراه خود را می بیند؛ اما وقتي در قيامت پرده کنار رفت، يک همراه بسياري بدي را کنار خود می بیند که دستورها و وسوسه ها را او القاء کرده و این بیچاره فقط در حد یک مجری بوده است. وقتی دشمن را شناخت، دوست دارد که تمام تقصیرها را گردن او بیندازد، جدال و جنگ داخلي بین آنها شروع ميشود. شیطان هم از او تبری و هیچ مسئولیتی را نمی پذیرد و می گوید: من فقط دعوت کردم، ميخواست نيايد؛ انبيا و اولیاء هم دعوت کردند، چرا دعوت آنها را اجابت نکرد؟. شرح اين سؤال و جواب در آیات قرآن مفصل آمده است. خداوند برای ختم جلسه ميفرمايد: اينجا جاي دعوا نيست، بلکه جاي روشن شدن حق است. درباره شیطان قبلا هشدار داده بودم که از شر وسوسه هایش به من پناه ببرید!