مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت هفتم
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت هفتم

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تا من بروَم داخل مغازه، شایان سفارشش را داد و رفت سمت یکی از میزهای دونفره!

سریع خودم را به میز رساندم و گفتم: «چی سفارش دادی؟ حواست به جیبت باشه بعد سفارش بده!»

خندید؛ آستر جیب سمت چپش را کشید بیرون و گفت: «این‌وَر که خبری نیست...!»
بعد، دست کرد توی جیب سمت راستش؛ یک مشت ترقه درآورد؛ ریخت روی میز و گفت: «به نظرت با اینا چی می‌تونیم سفارش بدیم؟!»

با دستپاچگی نگاهی به چپ و راست انداختم و گفتم: «بذار توی جیبت آبرومونو بردی!... یه دفعه بگو اومدی سرقت مسلحانه دیگه!
همون روی جیب من حساب کن؛ خطرش کمتره!

بعد نصف لیوان آب ریختم که بخورم.
شایان گفت: «آخ دستت درد نکنه... واقعاً گلوم خشک شده بود!»

لیوان آب را با اخمی تحویلش دادم و گفتم: «حالا که این طور شد، باید بشینی تا آخر، جوابا و توضیحات مَنو گوش کنی!»

خودش را روی صندلی رها کرد و به شاگرد بستنی فروشی که داشت از کنار میز ما رد می‌شد گفت: «داداش بگو سفارش ما رو دوبل کنن. فکر کنم دو سه ساعتی مهمونتون هستیم!»

گفتم: «نه آقا، نه! ما کار داریم. باید بریم... فکر نکنم حرفامون بیشتر از ربع ساعت طول بکِشه. همون سفارش قبلی کافیه!»

شایان نگاهی به ساعتش کرد و گفت: «پنج و دوازده دقیقه...»
بعد، ساعت را گرفت روبه‌روی من و گفت: «ببینم تا پنج و بیست و هفت دقیقه چه می‌کنی.»

گفتم: «تا پنج و بیست و هفت دقیقه دو تا گوشِت مال من؛ دهن هم کاملاً بسته! ... البته اجازه‌ی خوردن داری!»

و دیگر به شایان فرصت عکس‌العمل ندادم:
«اول یه نکته مهم: می‌دونستی طبق نظر خیلی از پژوهشگرا و صاحب‌نظرا، در ایران باستان چیزی به نام هفته وجود نداشته⁉️
حداقل در مورد دوره ساسانی که فکر می‌کنم همه همین نظر رو دارن. واحد شمارش زمان، روز و ماه و سال بوده (۱).
بنا بر این، اصلاً سه‌شنبه و چهارشنبه و پنج‌شنبه‌ای در کار نبوده که چهارشنبه آخر سالی وجود داشته باشه و ما بخوایم بحث کنیم که توی اون روز چی کار می‌کردن!»

شایان با تعجب گفت: «یعنی کلاً...»

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 منبع:
۱- دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص ۳۳۳؛ گاهشماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی، ص ۸۱


ادامه دارد...

یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت چهارم

یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت سومی

یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت پنجم

یک چهارشنبه و ده داستان؛قسمت نهم

دهم یک چهارشنبه و ده داستان؛ قسمت دهم

 

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما