مقدمه
در نوشتار قبل احتمال تصادف در نظم موجود در عالم را با «اصل علیت» نفی کردیم. بدون شک کسی که اعتقاد بهتصادف دارد نمیتواند بگوید «هر پدیدهای علت دارد» بلکه لازم است به این گزاره با دیده تردید بنگرد و دستکم برخی پدیدهها را بدون علت تصور نماید و نام آنها را «تصادف» بگذارد. حال ممکن است سؤال شود چگونه میتوان کلیت این قاعده را پذیرت و آن را با استدلال اثبات نمود؟ از کجا معلوم که هر پدیدهای علت دارد؟ آیا ممکن نیست فیلسوفان، دانشمندان و مردم عادی در اعتقاد به اصل علیت خطا کرده باشند؟ در این نوشتار میکوشیم تا به این سؤالات پاسخ دهیم.
عدم امکان انکار اصل علیت
فرض کنید شخصی در اتاقی پنهانشده است و عده دنبال او هستند اگر برای اینکه به دیگران ثابت کند که در اتاق وجود ندارد فریاد بزند که: «من در اتاق نیستم!» در اینجا هر چه بلندتر فریاد بزند روشنتر وجود خودش را فاش کرده است و حضورش در اتاق را اثبات کرده است. به نظر میرسد کسی که درصدد انکار اصل علیت است نیست مثل همین شخص است یعنی هر چه بیشتر تلاش کند که این اصل را انکار کند بیشتر آن را اثبات خواهد نمود. برای توضیح این مدعا ادامه متن را بهدقت دنبال کنید.
از کسی که منکر اصل علیت است سؤال میکنیم؟ آیا دلیلی بر این انکار دارد؟ اگر پاسخ او منفی باشد طبعاً نمیتواند حرف خود را به کرسی بنشاند و شبیه هر مدعی دیگری است که دلیلی برای اثبات ادعای خود ندارد و اما اگر پاسخ او مثبت باشد و دلیلی برانکار اصل علیت اقامه کند آنگاه بدون اینکه خود توجه داشته باشد اصل علیت را اثبات کرده است. زیرا همواره هر دلیلی علت اثبات یک مدعا است و اگر دلیل علت مدعا نباشد همه دلیلها از اعتبار ساقط میشود. مثلاً در ریاضی پاسخ به یک مسئله ریاضی هنگامی کارآمد است که این پاسخ علت اثبات نتیجه و حل آن مسئله باشد و الا ارائه کردن و نکردن این پاسخ هیچ تفاوتی نخواهد داشت و درواقع پاسخ به مسئله نیز یک پدیده بدون علت و تصادفی قلمداد خواهد شد. بهراستی سخنان منکر علیت و دلیل او را به چه دلیل باید بپذیریم وقتی احتمال دارد هر پدیدهای بدون علت به وجود آید؟! شاید پدیده «انکار اصل علیت» خود امری تصادفی و بدون علت باشد در این صورت چه دلیلی وجود دارد که منکر علیت بکوشد و برای اثبات این انکار دلیل اقامه کند؟ آری منکر علیت هر چه بیشتر بکوشد تا اصل علیت را انکار کند این کوشش او بیشتر اصل علیت را اثبات میکند و ازاینجهت دقیقاً شبیه همان فردی است که در اتاقی با کوش فراوان فریاد میزند «من در اتاق نیستم!» او در حقیقت بودنش در اتاق را فریاد میکند نه نبودنش. (دقت کنید.)
ازآنچه گفتیم روشن میشود که اصل علیت نیازمند به استدلال نیست و به اعتقاد فلاسفه گزارهای بدیهی است.
نتیجه
میتوان خلاصه آنچه در این نوشتار بیان شد را در ضمن قیاس منطقی ذیل ترجمه نمود:
صغرا: اگر استدلال آوردن متوقف بر پذیرش اصل علیت باشد آنگاه هیچ استدلالی برانکار اصل علیت نمیتوان اقامه نمود.
کبرا: لکن هر استدلالی متوقف بر پذیرش اصل علیت است.
نتیجه: بنابراین هیچ استدلالی برانکار اصل علیت نمیتوان اقامه نمود.[1]
[1] برای مطالعه بیشتر ر.ک: تبیین ادله اثبات خدا، آیه الله جوادی آملی، ص237 به بعد.